۱۳۸۹ تیر ۱۷, پنجشنبه

کردستان؛ آتشفشانی همیشه فعال

(پیرامون نشست استانداران مناطق کردنشین)


به درازای تاریخ مسئله‏ی اصلی کرد و سیستم حاکم در مرکز کشورهای سلطه و خودتحمیل بر کردستان حول دو محور اصلی می‏چرخد. نخست؛ نبود دمکراسی در مرکز قدرت و دوم؛ مطالبه‏ی حق تعیین‏سرنوشت در کردستان. مطالباتی مشروع که در غیاب حاکمیتی ملی و عقلانیتی دمکراتیک به جای گشایش و پیشرفت، نگاه امنیتی و فضای میلیتاریستی برآیند آن بوده است. به طوری که می‏توان اکثر تبعیض‏ها و تهدید‏ها را ماحصل نگاه و خوانش امنیتی خواند. تلقی‏ای که همه‏‏ی افراد و گروهها را با دیده تردید و مجرم نگریسته و خواستار آن است که همگی بی‏گناهی و وفاداری خویش را از طریق وابستگی و دنباله‏‏روی گله‏ای اثبات نمایند. در این میان مطلق‏اندیشی ساختاریی وجود دارد که خود را برخوردار از حقیقت مطلق دانسته و می‏‏خواهد از طریق کنترل، نظارت و مجازات مانع از افشا‏شدن ماهیت حقیقی و پوسیده‏ی خویش گردد.
از سویی دیگر، سعی در تحقیر و کوچک‏نمایی مخالفان و دشمنانشان دارند. آنان بیش از دهها سال سعی کردند کردستان و مسئله‏ی کرد در ایران را به جغرافیایی محدود به نام استان کردستان تقلیل دهند، همچنین بر آن بودند تا با انکار وجود و حضور جنبش ملی ـ دمکراتیک کرد، حقیقت مطالبات و اراده‏ی ملتی را پوشانده و به محاق فراموشی بسپارند. بنابراین همیشه در هر بوق و کرنایی دمیده‏اند که کردستان امن‏ترین منطقه‏ی کشور است، نارضایتی در میان نیست و مردم وفادار به حاکمیت می‏باشند. البته در موازات این تبلیغات بیشترین نیروهای نظامی‏اشان را در کردستان مستقر کرده‏اند، بیشترین بودجه نظامی ـ امنیتی‏اشان را به این اقلیم اختصاص می‏دهند، بیشترین فعالان سیاسی دربند از مردمان این خطه‏اند، بیشترین قتل و کشتار روزانه در اینجا صورت می‏گیرد و همچنین مردم‏اش کمترین درصد مشارکت و نقش را در مدیریت کشور و مشارکت سیاسی دارند.
رژیم زمانی چنین می‏پنداشت که اگر نیروهای پیشمرگ کردستان شهرها را تخلیه و جنگ مسلحانه‏ را متوقف نمایند این امر به مفهوم خفه‏کردن ندای حق‏طلبی کرد و پیشگیری از گسترش و همه‏گیر شدن مطالباتش می‏باشد. در حالی که مبارزه‏ی مسلحانه تنها یکی از روشهای مبارزاتی در آن مقطع زمانی و برآمده از بطن جنبش درون شهری بود. بنابر چنین ذهنیتی بود که جامعه به این برداشت رسید که به تعلیق درآوردن شیوه‏ای از مبارزه به مفهوم حذف آن نیست بلکه ضروریست خلاء ناشی از آن را پر نمود، بر این اساس اندیشه‏ها و قلمهای متعهد زبانحال مطالبات ملی و منازل و خیابان‏ها نیز بستر پیام‏های جنبش شدند. به تعبیری دیگر روزآمد نمودن جنبش و پدیدآوردن موازنه‏ای که امکان حرکت و حضور گسترده‏تری را به توده‏ها بخشید. به گونه‏ای که نمودهای عینی کنونی، ماحصل درک و آنالیز ذهنیت‏های سالهایی است که نسلی جدید آن را آزموده‏اند. نسلی که خود را در گذشته محدود نمی‏کند، اما پیام گذشته را انتقال داده و از آن پاسداری می‏کند، همچنین برای بنیادنهادن فردای متناسب با شأن شهروندی و انسانی‏اش، شجاعانه‏ برای متحول ساختن و تغییر امروز تلاش می‏کند. یعنی آگاهی دارد، شجاع و تصمیم‏گیر است و در چارچوب پروژه و سازمان، آرمانهایش را تعقیب می‏کند.
این شاخص‏ها، خصوصیت آتشفشانی فعال را به کردستان بخشیده است و پس از 31 سال رژیم را ناچار نموده است که به عنوان مسئله و تهدیدی واحد به موضوع نگریسته و برایش توطئه‏چینی نماید. نشست و گفتگوهای محرمانه‏ی استانداران اقلیم کردستان در ایران (مورخه‏ 19/3/89)، که قرار است هر ماه در مرکز یکی از استانهای کردنشین و پشت درهای بسته برگزار گردد. حاکی از این است که جنبش بیداری ملی و سطح مطالبات مردم به طور نسبی در کردستان افزایش یافته و جنبش تنها در مرکز کردستان یا منطقه‏ی اردلان (سنندج) محصور نشده است. زیرا می‏توان گفت پیش از این چهار سیاست متفاوت در قبال چهار استان کردنشین داشتند اما اکنون به عنوان مسئله و موضوعی مشترک و همبسته درآمده است که مجبورند برای رویارویی با آن اقدام به تبادل اطلاعات نمایند و در سنندج از ایلام بحث کنند و در کرماشان به ارومیه بیاندیشند. آنچه که امروز رژیم را به این اقناع رسانیده که در میان سنندج و ارومیه و کرماشان و ایلام تفاوتی نیست، نکته‏ای می‏باشد که لازم است کردها نیز بر آن تمرکز نموده و فرصت کنترل آن را به رژیم ندهند.
اگر چه اطلاعات آنچنانی از نشست مزبور در دست نیست لیکن بنابر تنها اظهار نظر کوتاه روابط عمومی استانداری کردستان هدف " هماهنگی بیشتر بین استانها" (؟!) و "ایجاد هماهنگی‏های لازم در تمام حوزه‏های کاری" (؟!) است. از سویی دیگر، علی لاریجانی، رئیس مجلس رژیم در دیدار با به اصطلاح اعضای مجمع نمایندگان استان کردستان ضمن تأکید بر برگزاری جلسات ویژه برای مسائل امنیتی کردستان، از دیدار خود با سران دیگر قوا و مسئولان امنیتی کشور برای پیگیری مسائل امنیتی کردستان سخن گفته است. همچنین برخی از اخبار حاکی از رفت و آمدهای پیاپی هیأت ویژه‏ی امنیتی "کمیته بحران" بعد از جنایت 19 اردیبهشت‏ماه به کردستان است. بدون تردید اعتصاب و همبستگی مردم کردستان در 23 اردیبهشت‏ماه، مسئله‏ای نیست که به آسانی برای رژیم توجیه گردد. آنهم در آستانه‏ی ماههای تیر و مرداد که 22 تیرماه (روز مقاومت مدنی در کردستان) و 28 مرداد (روز اعلام جهاد علیه ملت کرد) در آن واقع شده است. مناسبت‏هایی که با توجه به بسترها و پتانسیل‏های موجود، می‏تواند فرصت نمایش اراده و میدان مانور را برای ملت کرد فراهم و رژیم را با چالشی جدی روبه‏رو سازد.
آنچه را که هرگز نباید از آن غافل شویم این است که تشکیل نشست‏های امنیتی ماهانه‏ی بالاترین مقامات رژیم در کردستان ایران در صورت سهل‏انگاری کردها، می‏تواند عواقب زیانباری در پی داشته باشد. بنابراین لازم است نیروهای کرد نیز پروژه‏ی ویژه‏ای جهت پاسداری از دستاوردهای ملی بخصوص در ایلام و کرماشان داشته باشند و از طریق ایجاد و گسترش آگاهی، همچنین پیگیری و نظارت، توطئه‏ها را افشا و خنثی نموده و جواب و مکانیسم مناسب برای مقابله با هر دو شیوه‏ی چالش برانگیز "نرم‏افزاری" و "سخت‏افزاری" رژیم اتخاذ نمایند.
برگزاری نشست چهارجانبه اینچنینی‏ای اگر چه غیرمستقیم اعتراف به کردستانی بودن این اقالیم و وجود فعالیت و مطالبات ملی ساکنان این مناطق است و اثبات می‏نماید که رژیم نتوانسته است باعث جدایی آنها از یکدیگر گردد، همزمان نیز می‏تواند مانع و سرمنشأ تهدیدی بزرگ به نسبت روند گسترش اندیشه و مطالبات ملی ملت کرد باشد.

۱ نظر:

  1. کچه کوردی به گله یی ئه مجاره گله یی ناکا..به روژم به بیره وریکی تال

    پاسخحذف