کردستان؛ آتشفشانی همیشه فعال
(پیرامون نشست استانداران مناطق کردنشین)
به درازای تاریخ مسئلهی اصلی کرد و سیستم حاکم در مرکز کشورهای سلطه و خودتحمیل بر کردستان حول دو محور اصلی میچرخد. نخست؛ نبود دمکراسی در مرکز قدرت و دوم؛ مطالبهی حق تعیینسرنوشت در کردستان. مطالباتی مشروع که در غیاب حاکمیتی ملی و عقلانیتی دمکراتیک به جای گشایش و پیشرفت، نگاه امنیتی و فضای میلیتاریستی برآیند آن بوده است. به طوری که میتوان اکثر تبعیضها و تهدیدها را ماحصل نگاه و خوانش امنیتی خواند. تلقیای که همهی افراد و گروهها را با دیده تردید و مجرم نگریسته و خواستار آن است که همگی بیگناهی و وفاداری خویش را از طریق وابستگی و دنبالهروی گلهای اثبات نمایند. در این میان مطلقاندیشی ساختاریی وجود دارد که خود را برخوردار از حقیقت مطلق دانسته و میخواهد از طریق کنترل، نظارت و مجازات مانع از افشاشدن ماهیت حقیقی و پوسیدهی خویش گردد.
از سویی دیگر، سعی در تحقیر و کوچکنمایی مخالفان و دشمنانشان دارند. آنان بیش از دهها سال سعی کردند کردستان و مسئلهی کرد در ایران را به جغرافیایی محدود به نام استان کردستان تقلیل دهند، همچنین بر آن بودند تا با انکار وجود و حضور جنبش ملی ـ دمکراتیک کرد، حقیقت مطالبات و ارادهی ملتی را پوشانده و به محاق فراموشی بسپارند. بنابراین همیشه در هر بوق و کرنایی دمیدهاند که کردستان امنترین منطقهی کشور است، نارضایتی در میان نیست و مردم وفادار به حاکمیت میباشند. البته در موازات این تبلیغات بیشترین نیروهای نظامیاشان را در کردستان مستقر کردهاند، بیشترین بودجه نظامی ـ امنیتیاشان را به این اقلیم اختصاص میدهند، بیشترین فعالان سیاسی دربند از مردمان این خطهاند، بیشترین قتل و کشتار روزانه در اینجا صورت میگیرد و همچنین مردماش کمترین درصد مشارکت و نقش را در مدیریت کشور و مشارکت سیاسی دارند.
رژیم زمانی چنین میپنداشت که اگر نیروهای پیشمرگ کردستان شهرها را تخلیه و جنگ مسلحانه را متوقف نمایند این امر به مفهوم خفهکردن ندای حقطلبی کرد و پیشگیری از گسترش و همهگیر شدن مطالباتش میباشد. در حالی که مبارزهی مسلحانه تنها یکی از روشهای مبارزاتی در آن مقطع زمانی و برآمده از بطن جنبش درون شهری بود. بنابر چنین ذهنیتی بود که جامعه به این برداشت رسید که به تعلیق درآوردن شیوهای از مبارزه به مفهوم حذف آن نیست بلکه ضروریست خلاء ناشی از آن را پر نمود، بر این اساس اندیشهها و قلمهای متعهد زبانحال مطالبات ملی و منازل و خیابانها نیز بستر پیامهای جنبش شدند. به تعبیری دیگر روزآمد نمودن جنبش و پدیدآوردن موازنهای که امکان حرکت و حضور گستردهتری را به تودهها بخشید. به گونهای که نمودهای عینی کنونی، ماحصل درک و آنالیز ذهنیتهای سالهایی است که نسلی جدید آن را آزمودهاند. نسلی که خود را در گذشته محدود نمیکند، اما پیام گذشته را انتقال داده و از آن پاسداری میکند، همچنین برای بنیادنهادن فردای متناسب با شأن شهروندی و انسانیاش، شجاعانه برای متحول ساختن و تغییر امروز تلاش میکند. یعنی آگاهی دارد، شجاع و تصمیمگیر است و در چارچوب پروژه و سازمان، آرمانهایش را تعقیب میکند.
این شاخصها، خصوصیت آتشفشانی فعال را به کردستان بخشیده است و پس از 31 سال رژیم را ناچار نموده است که به عنوان مسئله و تهدیدی واحد به موضوع نگریسته و برایش توطئهچینی نماید. نشست و گفتگوهای محرمانهی استانداران اقلیم کردستان در ایران (مورخه 19/3/89)، که قرار است هر ماه در مرکز یکی از استانهای کردنشین و پشت درهای بسته برگزار گردد. حاکی از این است که جنبش بیداری ملی و سطح مطالبات مردم به طور نسبی در کردستان افزایش یافته و جنبش تنها در مرکز کردستان یا منطقهی اردلان (سنندج) محصور نشده است. زیرا میتوان گفت پیش از این چهار سیاست متفاوت در قبال چهار استان کردنشین داشتند اما اکنون به عنوان مسئله و موضوعی مشترک و همبسته درآمده است که مجبورند برای رویارویی با آن اقدام به تبادل اطلاعات نمایند و در سنندج از ایلام بحث کنند و در کرماشان به ارومیه بیاندیشند. آنچه که امروز رژیم را به این اقناع رسانیده که در میان سنندج و ارومیه و کرماشان و ایلام تفاوتی نیست، نکتهای میباشد که لازم است کردها نیز بر آن تمرکز نموده و فرصت کنترل آن را به رژیم ندهند.
اگر چه اطلاعات آنچنانی از نشست مزبور در دست نیست لیکن بنابر تنها اظهار نظر کوتاه روابط عمومی استانداری کردستان هدف " هماهنگی بیشتر بین استانها" (؟!) و "ایجاد هماهنگیهای لازم در تمام حوزههای کاری" (؟!) است. از سویی دیگر، علی لاریجانی، رئیس مجلس رژیم در دیدار با به اصطلاح اعضای مجمع نمایندگان استان کردستان ضمن تأکید بر برگزاری جلسات ویژه برای مسائل امنیتی کردستان، از دیدار خود با سران دیگر قوا و مسئولان امنیتی کشور برای پیگیری مسائل امنیتی کردستان سخن گفته است. همچنین برخی از اخبار حاکی از رفت و آمدهای پیاپی هیأت ویژهی امنیتی "کمیته بحران" بعد از جنایت 19 اردیبهشتماه به کردستان است. بدون تردید اعتصاب و همبستگی مردم کردستان در 23 اردیبهشتماه، مسئلهای نیست که به آسانی برای رژیم توجیه گردد. آنهم در آستانهی ماههای تیر و مرداد که 22 تیرماه (روز مقاومت مدنی در کردستان) و 28 مرداد (روز اعلام جهاد علیه ملت کرد) در آن واقع شده است. مناسبتهایی که با توجه به بسترها و پتانسیلهای موجود، میتواند فرصت نمایش اراده و میدان مانور را برای ملت کرد فراهم و رژیم را با چالشی جدی روبهرو سازد.
آنچه را که هرگز نباید از آن غافل شویم این است که تشکیل نشستهای امنیتی ماهانهی بالاترین مقامات رژیم در کردستان ایران در صورت سهلانگاری کردها، میتواند عواقب زیانباری در پی داشته باشد. بنابراین لازم است نیروهای کرد نیز پروژهی ویژهای جهت پاسداری از دستاوردهای ملی بخصوص در ایلام و کرماشان داشته باشند و از طریق ایجاد و گسترش آگاهی، همچنین پیگیری و نظارت، توطئهها را افشا و خنثی نموده و جواب و مکانیسم مناسب برای مقابله با هر دو شیوهی چالش برانگیز "نرمافزاری" و "سختافزاری" رژیم اتخاذ نمایند.
برگزاری نشست چهارجانبه اینچنینیای اگر چه غیرمستقیم اعتراف به کردستانی بودن این اقالیم و وجود فعالیت و مطالبات ملی ساکنان این مناطق است و اثبات مینماید که رژیم نتوانسته است باعث جدایی آنها از یکدیگر گردد، همزمان نیز میتواند مانع و سرمنشأ تهدیدی بزرگ به نسبت روند گسترش اندیشه و مطالبات ملی ملت کرد باشد.
کچه کوردی به گله یی ئه مجاره گله یی ناکا..به روژم به بیره وریکی تال
پاسخحذف