جمهوری اسلامی و بازتولید عصبیت ایلی در کردستان
محمد علی جعفری پس از آنکه به عنوان فرماندهی کل سپاه پاسداران ایران (14/6/86) تعیین گردید، اعلام نمود که مجموعهای تغییرات در سپاه انجام میگیرد که از آنجمله میتوان تشکیل "سازمان بسیج مستضعفین"،"سازمان اطلاعات سپاه پاسداران"و"تشکیل 31 سپاه استانی" را بر شمرد. بر اساس همین تغییرات بسیج تحت نظر و هماهنگ با "31 سپاه استانی" فعالیت میکند.
بدون تردید همگی بر این امر متفقالقولند که هدف از تشکیل سپاه از همان بدو انقلاب سرکوب اپوزیسیون رژیم و بخصوص جنبش دموکراسیخواهی ملتهای تحت ستم ایران بود. هدفی که در چهارمین دههی سلطهی جمهوری اسلامی نیز به علت پایداری جنبش و حرکت ملی بخصوص در کردستان هنوز در مرحلهی اجراست، اما سبک، قالب و عنوان آن متفاوت با گذشته است.
البته .ضعیت خاص مناطق مختلف نیز بر چگونگی اعمال اقتدارگرایی تأثیرگذار است، برای مثال طی روزهای اخیر (17/8/88) رژیم اعلام کرده است که در بلوچستان، عشایر و طوایف را به شیوهی "پیشمرگان مسلمان" دههی 60 در کردستان مسلح و سازماندهی مینماید. اما در کردستان عنوان متدشان تغییر کرده و ایده "بومیکردن امنیت کردستان" مطرح شده است.
طرحی که با اطلاع شخص خامنهای به عنوان فرمانده کل قوا در ایران و به دستور و تحت نظارت وی اجرا میگردد. حتی میتوان یکی از اهداف اصلی سفر وی به کردستان در اردیبهشتماه 88 را در این راستا برآورد نمود.
اگر یک مرتبه دیگر به طور دقیق و با نگاهی موشکافانه اظهارات، مواضع، دیدارها و نشستهای خامنهای در کردستان و همچنین ترکیب هیأت همراه او را در هنگام سفرش مورد توجه قرار دهیم چند نکته به وضوح نمایان میگردد که حوادث اخیر کردستان نیز به نحوی از انحاء اثباتگر این مسئله است. نخست؛ ایجاد شکاف مذهبی در بین جریانهای مختلف سنیمذهب و دوم؛ زندهکردن و بازتولید روح عشایری و طائفی میباشد. خامنهای حاضر نشد به عنوان یک ملت به موجودیت کرد اعتراف نماید و خواستهای آنها را در دستور کار قرار دهد، اما در دیدار 25/2/88 خود با 100 نفر از به اصطلاح سران و معتمدین عشایر و طوایف سه استان کردستان، آذربایجان غربی و کرمانشاه، تلاش مینمود چنین القا کند که تمامی ساختار جمعیتی و اجتماعی کردستان ایران دارای بافت عشیرهای است. این هم به معنای تشویق و ترغیب و بازگرداندن مردم به بافت ایلی میباشد که به عنوان مرحله پیش از روستانشینی محسوب میگردد. در حالی که در کردستان، روستاها شاید از نظر خدمات دولتی کمبودهای بسیاری داشته باشند، اما از نظر فرهنگی و اجتماعی بدون هیچگونه تردید و اغماضی صاحب فرهنگی مدرن و معتقد و همخوان با روح تعاون، سازگاری و حتی همبستگی مبارزاتی و منافع و مصالح مشترکی با سایر مردم خویش هستند. همچنانکه حداقل میتوان گفت در میدان مقابله با رژیم اسلامی از همان آغاز، پیشگامی و اعتقاد انقلابی و فراعشایری ساکنین روستاهای کردستان بود که شجاعت و توان مقاومت و دفاع را به مردم و مبارزات درون شهری میبخشید. مبرهن است که جمهوری اسلامی با تشکیل دستجات فریبخورده تحت نام "پیشمرگان مسلمان" مجموعه اقداماتی را برای نفاقافکنی و کردستانینمودن جنگ برداشت و در اوایل نیز تا حدودی به موفقیتهایی دست یافت، اما سرانجام در فاصلهی زمانی کمتر از یک دهه، توطئهاشان به علت ایستادگی نیروی پیشمرگ و هوشیاری مردم فروپاشید که بهترین سند جهت اثبات این مدعا تلاشهای رژیم تحت نظارت شخص خامنهای برای یافتن جایپایی در روستاها و مناطق کردستانی و ایجاد شکاف یا خلائی در بین تودههای به هم پیوسته است.
خامنهای در دیدار چند ساعتهاش با به اصطلاح بزرگان عشایر در اردیبهشتماه 88، ضمن اشاره به گفتهای از خمینی که "عشایر ذخایر انقلاب ما هستند" از آنان میخواهد که "عشایر با مسئولیتشناسی خویش و تقویت توان خود، این احساس مسئولیت (حفظ امنیت منطقه) را به جوانان و فرزندان خویش منتقل کنند". منظور از مسئولیتشناسی در این توصیهها، بازگشت به روح منطقهگرایی، عصبیت ایلی، یعنی گرفتن روح و اعتقادات ملی است که مکانیسم و خمیرمایه آزادی و فاکتور تحقق حاکمیت یک ملت است. رژیم درصدد است روح یگانه یک ملت را از او بگیرد و جای آن را با ازهمگسیختگی، عدم انسجام، بی اعتمادی اجتماعی، دوریگزینی از ارگانیزاسیون سیاسی و اساسیتر از همه ترویج و گسترش نفرت و رقابتهای بیاساس و غلط در میان افراد و گروههای مختلف و متلاشیساختن همگرایی و همآوایی ملی آنان پر کند. وضعیت و شرایطی که امنیت و آسایش و اعتماد مردم به همدیگر را از آنان گرفته و به جای آن مفهوم دشمن و ضرورت تصفیه دشمن را که کسی بجز انسانهایی از گوشت، خون، نژاد و زبان و ملت خودشان نیست، جای میگیرد. این هم وضعیتی است که توتالیتاریسم با خلق آن توسط اقلیتی بسیار کوچک از یک ملت (خائنین خوب)، اکثریت ملت (خائنین بد) را کنترل میکند. همچنانکه یحییرحیم صفوی، مشاور عالی نظامی خامنهای میگوید؛"ایده تشکیل پیشمرگان مسلمان از کارسازترین فکرها در از بین رفتن ضد انقلاب بود".
در باره پروژهی جدید سپاه برای پاشیدن تخم نفاق در کردستان و از بینبردن امنیت و اعتماد همه جانبهی طبقات و اقشار مختلف به همدیگر، چند نقلقول از فرماندهان بلند پایه سپاه را به عنوان مصداق ذکر میکنیم. یحیی رحیمصفوی میگوید: "قرارگاه حمزه سپاه پاسداران برنامه مدون و بسیار خوبی برای ایجاد امنیت پایدار با مشارکت نیروهای بسیجی و عشایر منطقه تنظیم کرده و به زودی هم به مرحله اجرا میرسد". قابل ذکر است که امنیت منطقه کردستان در دست سپاه میباشد که از طریق قرارگاه حمزه مدیریت میشود. همچنین محمدعلی جعفری میگوید: "در قالب تشکلهای روستایی بسیج میتوانیم امنیت کردستان را بومی کنیم"، سپس ادامه میدهد که: "بومی کردن امنیت کردستان در گذشته شعار داده میشد اما اجرا نمیشد اما در حال حاضر سیاست سپاه و قرارگاه حمزه که مسئولیت امنیت منطقه را برعهده دارد این است که رهنمود رهبر انقلاب اجرایی شود". به بیانی دیگر، یعنی بازتولید عصبیت ایلی و ازهمپاشیدگی ساختار شکل گرفته و قوام یافتهی جامعهی کردستان و تشویق و ترغیبشان به فاصلهگرفتن از همدیگر و مرزبندیهای کاذب فیمابین خویش، که هدف از آن و سرانجامش اعمال خودکنترلی جامعه از سوی خویش است، به مرحلهی اجرا و بهرهبرداری برسد.
رژیم با استفاده از این ترفند، از سویی روند رو به رشد آگاهی ملی را تضعیف مینماید و از سوی دیگر فرآیند توسعه مدنی جامعه را که فارغ از دایرهی قدرت رژیم در حال شکلگیری است با موانع متعددی روبهرو میسازد. همچنان که هگل میگوید: "در جایی که زندگی اجتماعی قبیلهای است، نه جامعه مدنی و نه دولت، وجود ندارد. جامعه مدنی و دولت با از همپاشیدگی قبیله و گروه همخویشاوند پدید میآید".
بنابراین در صورت موفقیت این توطئه رژیم، امنیت کردستانیها در همهی ابعاد متفاوت خویش با چالش و بحرانهای عمیقی روبرو خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر