جنوب شرقی کردستان ، اقلیمی همیشه کردستانی
مناطق جنوبی کردستان براساس ساختار جمعیتی، جغرافیایی، لهجهای، معادن زیرزمینی، یک اقلیم بسیار مهم و سوقالجیشی کردستان است. از سوی دیگر منطقهی جنوب، استانهای کرمانشاه، ایلام، لرستان، مناطق کردنشین همدان و حتی بخشهایی از شهرستانهای قروه و بیجار را نیز دربر میگیرد. همچنین از نظر جمعیتی، حداقل 60% کردهای کردستان ایران در آنجا ساکن هستند که لهجه (کلهری، لری، لکی)، آیین (یارسان) و مذهب (شیعه) خاص خویش را دارا هستند. این خصوصیات و تفاوتهای ظاهری و غیربنیادی از سال 1514 میلادی (جنگ چالدران) تاکنون باعث شده است که دشمنان کرد به عنوان ابزاری از این تنوع و گوناگونیهای طبیعی جهت مقابله با پروسهی شکلگیری هویت ملی کرد و همبستگی مبارزاتی و همآوایی ملت کرد در کردستان ایران سوءاستفاده کرده و آن را همچون اساس و بنمایههای ناسازگاری و از خود بیگانگی مجموعه فاکتورهای ساختاری و انداموارگی ملتی تحت ستم به کار گیرند.
در موازات این عمل، تلاش جهت ژنوساید سپید و آسیمیلاسیون فرهنگی در این اقلیم تحت تأثیر عامل مذهبی و همسایگی با مناطق غیرکردستانی و همچنین اهمال و بیمسئولیتی نخبهی کرد در سراسر کردستان نسبت به این منطقه، سالهای مدیدی سیر صعودی پیمود. جمهوری اسلامی بهغیر از اقدامات آشکار (مثل: تغییر نام کرماشان به باختران به مدت بیش از یک دهه، تحقیر و آسمیله کردن از طریق شبکه محلی زاگرس)، در این مناطق سیاست سرکوبگرانهی متفاوتتری را در مقایسه با سایر مناطق کردنشین اعمال کرده است.
اگر رژیم در استانهای کردستان و آذربایجان غربی، سیاست خشونتورزی عریان و کشتار را بهصورت آشکار اعمال نموده است، در جنوب کردستان، گونهای از آسمیله کردن و تصفیه نرم، روش کار و برخورد بوده است، یعنی مرگ و پایانی در نهایت سکوت و به دور از هر نوع انعکاسی، اقدامی که نقش جنوب کردستان را در شکلگیری ماهیت و هویت ملی و جنبش ملی کرد به حاشیه راند و نیروی آنها را منزوی ساخت. به طوری که این وضعیت در طی نزدیک به پنج قرن گذشته، مشوق، محرک و عامل تعلق خاطر کردهای جنوب کردستان برای همبستگی با قدرت حاکم تمرکز یافته در مرکز یا همبستگی مبارزاتی با جنبشهای آزادیخواهی در سراسر ایران مثل: جنبش مشروطه (مشارکت کرماشانیها به رهبری یارمحمدخان کرماشانی، حضور 300 سوار گروسی و میرزا ابوالبشر گروسی) و حضورشان در صفوف احزاب ملیگرای ایرانی، بوده است. در حالی که نتوانستهاند یا اینکه نخواستهاند در جنبش ملی خویش بهعنوان یک کردستانی و کرد، نقش بازی کرده و مسئولیت و رسالت خویش را بردوش بکشند، البته نمونههای نادری همچون "قدمخیرخان لر" نیز وجود داشتهاند. حتی در زمینهی ادبیات و خدمت به زبان کردی نیز تا پیش از یک دههی اخیر، به غیر از مجموعه افرادی که در مجلهی "ئاوینه"، چاپ تهران گاهی اوقات نوشته یا سرودهای را به لهجهی کلهری مینوشتند، اقدامی جدی و فعالیتی آنچنانی به چشم نمیخورد و اکثریت کتب و نوشتههای انتشار یافته در خصوص تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و جامعهی جنوب کردستان به زبان فارسی نگارش شده است.
رژیم همزمان در جنوب کردستان با بهرهگیری از تمامی متدها، سرکوب سیستماتیک را اعمال و اجازه و فرصت آن را نداده است که امکان ارتباط و گفتگویی دوسویه ایجاد یا اینکه بسترهای مورد نیاز آن فراهم گردد. رژیم با احضار و بازخواست، تهدید و فشار و جلوگیری از انتشار و درز هر نوع خبر و گزارش مرتبط و همسو با مسئلهی ملی و شخصیتهای فعال در این زمینه، تمامی موارد را کنترل، سانسور و مخفی نگه میداشت، یا اینکه شخصیتهای ملی و آوانگارد را به شیوهای مشکوک (مثل: استاد ربیعی، سید خلیل عالینژاد، عباس چمچمالی و ...) از صحنه حذف میکرد. اما طی یک دههی اخیر بهعلت گسترش وسایل ارتباطی و رسانهای، تعامل مابین مردم شهرهای کردنشین، افزایش درصد افراد تحصیلکرده و وجود مجموعهای دانشجوی فعال در دانشگاههای رازی کرماشان و ایلام که چندین انجمن مختلف، کلاسهای آموزش رسمالخط و دستور زبان و مهمتر از همه انتشار مجلههای دانشجویی با درونمای ملی در آن دو دانشگاه، همچنین فعالیت NGOها (سازمان غیر دولتی هاوار، ژیار و ...) در زمینهی بیداری و خودآگاهی ملی، هیبت پوشالی و وحشت انقلابی و خفقان حاکم را شکست. همراستا با این فعالیتها، جمعی از نویسندگان، شاعران و مترجمین جنوب پای به عرصهای نهادند که اهمیت اصلی را به زبان و گفتمان ملی میداد. این افراد اگر چه به تعداد اندک بودند، اما با فعالیت مستمر توانستند محتوا و درونمایهای مشخص و هویتطلبانه به تلاشها و فعالیتهایشان بر اساس بنیادهای توسعه و گسترش فرهنگی ببخشند. البته رژیم با استفاده از تمامی امکانات سعی در عقیم نمودن این حرکت ناهمبسته، اما تأثیرگذار داشت. برای مثال هیچوقت اجازه نداد نشریهای کردی در کرماشان و ایلام به صورت رسمی منتشر گردد، قرار بود هفتهنامهی "ریژاو" چاپ شود، اما از انتشارش ممانعت بهعمل آمد، فصلنامهی "اورامان" پس از یک شماره از انتشار بازایستاد، چند هفتهنامهی دیگر نیز که نیمنگاهی به فرهنگ کردی داشتند، با توقیف و دادگاهی مواجه شدند. جمهوری اسلامی طی این چند سال اخیر، پس از عدم موفقیت نقشهها و توطئههایش در این منطقه، مجبور شده است که به شیوهای آشکار، متد خشونت عریان را در پیش بگیرد. در همین راستا، طی دو ماه اخیر، نویسندگانی (مثل: عباس جلیلیان "آکو"، نویسنده فرهنگ وزین "باشوور"، رنگامه، زرینه و سیمینه، 2 ـ حسن سرداری که بیش از یکسال است در بازداشت مانده و طی این مدت، خواستار وثیقهی 200 میلیون تومانی از وی شدهاند، 3 ـ مهدی حمیدی) روزنامهنگارانی (مثل: 1 ـ امید ولیزاده، مدیر وبلاگ جوانرودنیوز، 3 ـ حمیدرضا صمدی، نمایندهی روزنامه "ندای جامعه") دستگیر یا ضربوشتم شدهاند. صدور حکم زندان طویلالمدت برای دو دکتر شناخته شدهی بینالمللی در زمینهی درمان بیماری ایدز، دکتر آرش و کامیار علایی، بازداشت دانشجویانی (مثل: شهاب سلیمانی، مهرداد حسینی، رحیم محمدی، محمد صادقی، نورالله عیدی، عبدالله احمدی، یاسر بهادوری و ...)، صدور حکم مرگ فعالین سیاسی (احسان فتاحی)، دستگیری علمای دینی (مثل: سیفالله حسینی، حسین حسینی، بهزاد عزیزی)، قتل جوانان (جوان 13 ساله علیاشرف مرادی)، توقیف نشریات دانشجویی (تاقوسان و ...)، بخش کوچک از سرکوبهای اعمال شدهی رژیم در جنوب کردستان است. از سویی دیگر جهت از میان بردن زبان و فرهنگ کردی به صورت رسمی به ادارات ثبت احوال مناطق جنوب دستور داده شده است که از ثبت اسامی کردی برای نوزادان کرد دوری کرده و شناسنامه با اسامی کردی صادر نکنند.
اما در موازات این قبیل اقدامات رژیم و در آستانهی سفر احمدینژاد به کرماشان، در عصر پنجشنبه 26 دیماه، اعتراض عمومی جمعی از مردم کرماشان، این حقیقت را اثبات کرد که سیاستهای چند بعدی رژیم جهت همآوایی جنوب کردستان با سیاستهای حاکم در مرکز و پیوند آنان با سلطهی سانترال، پروژهای شکستخورده میباشد. از جهتی دیگر، اقدامات سیستماتیک و برنامهریزی شدهی رژیم برای تقلیل جغرافیایی مسألهی کرد ایران به استان کردستان به مرکزیت سنندج و محدود نمودن و تحدید آن در محدودهای کوچک، کارایی خویش را از دست داده است. بدین علت امروز بیداری ملی و احساس و شعور پاسداری از میهن و مؤلفههای ساختاری هویت ملی، درک و شناخت منافع ملی، اندیشهی مسلط در آن اقلیم است و اینگونه بگیر و ببند و خشونتها، حکایتگر و اثبات کنندهی این حقیقت است که اقلیم جنوب کردستان ایران، اقلیمی همیشه کردستانی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر