کرد و ترک؛
دشمن مشترک و سرنوشت همسان
31 فروردین و 3 اردیبهشتماه، برای هر دو ملت کرد و ترک در ایران، معنای خاص خود را دارند. سوم اردیبهشتماه 1325، هر دو جمهوری نوبنیاد کردستان و آذربایجان "پیمان اتحاد و برادری" منعقد میکنند تا همگام با هم به سمت تحقق اهداف و تأمین منافع ملیاشان گام بردارند.
روز 31 فروردین نیز سالروز فاجعهی نقده است، توطئهای که عوامل حکومت مرکزی با سوءاستفاده از وضعیت حساس و ترکیب جمعیتی شهر بر هر دو ملت کرد و ترک تحمیل کردند، تا خون با خون شسته شود و امکان صلح و همبستگی مبارزاتی را به تمامی از بین ببرند.
این دو رویداد تاریخی که هر کدام در مرحلهای بسیار حساس و سرنوشتساز تاریخی به وقوع پیوسته است این مهم را به ما گوشزد میکنند که دو ملت تحت ستم کرد و ترک در آینده نیز در چنین موقعیت و شرایطی قرار خواهند گرفت. اما همچنانکه تاریخ اثبات نموده است آینده بر شالودهی حال، تجربه از گذشته و نگاه به فردا شکل میگیرد. در این میان، چند قطب متفاوت وجود دارد نخست، جنبش ملی ـ دموکراتیک هر دو ملت که اکنون در کنگرهی ملیتهای ایران فدرال مساعی مشترک دارند. دوم؛ عقلانیت جزماندیش و ناسیونالیسم تنگنظر در میان برخی گروههای هر دو ملت که عامل فاناتیسم مذهبی نیز تقویتکنندهی آن است. سوم؛ جنبش مدنی ـ فرهنگی هر دو ملت که متأسفانه با شفافیت دیدگاههای خویش را در این مورد ارائه نکرده و نتوانستهاند به شکلگیری گفتمانی غالب و همبسته در این خصوص یاری رسانند. چهارم؛ قدرتهای مرکزی که اکثر اوقات عامل و اساس مشکلات، اختلافات و تنشهای این دو ملت بودهاند.
واقعیت این است که ساختار برخی از شهرهای کردستان که هم تعدادشان قابل توجه است و هم از نظر موقعیت جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی در ردیف شهرهای استراتژیک کردستان قرار میگیرند، دارای چنین ترکیبی هستند. مردمی که توانستهاند به قدمت تاریخ همزیستی و همسایگیاشان، تبادل فرهنگی و روابط گستردهی فامیلی نیز برقرار سازند. البته این هرگز به معنای انکار حوادث تلخ و دلخراش شهرهای نقده و قروه در بدو انقلاب 57 نیست. بدین علت برآورد دقیق و خوانش منتقدانه گذشته و تشخیص عوامل روی دادن این حوادث، درمان زخمهای کهنه ناشی از این رویدادها از طریق سخن گفتن از حقایق وقت و معرفی عاملان اصلی و برپاکنندگان این جنگها که قبل از هر چیزی عقلانیت غیردمکراتیک و عدم روحیهی مداراجویانه بوده است، میتواند مانعی بر سر راه هرگونه تندرویهایی از این دست در آینده باشد. رژیمهای حاکم بر ایران همیشه سعی کردهاند که وضعیتهای خاص و تنشهای ملی را به گونهای کنترل شده مصادره به مطلوب و هدایت نمایند تا از این طریق ضمن ممانعت از اتحاد و مبارزات ملتها، با مطرح ساختن و بازتولید خصومت و ترسهای بیاساسشان از همدیگر، گونهای از رقابت غیرطبیعی و متعصبانه را در میانشان رواج دهند. مسئلهای که بدون تردید هم تضمین کنندهی ماندگاری جباریت آنان و هم به طور غیرمستقیم کنترل گروههای مختلف را برایشان ممکن میسازد. حتی آنگونه که اسناد و تجارب موجود نشان میدهد در این قبیل شهرها از طریق خود ملیتها، در مقابل رشد و شکوفایی فرهنگی ملتهای ساکن مانعتراشی میکنند. بنابراین شاهد آنیم در این شهرها هویت ملت حاکم و سمبلهای فرهنگی قدرت سلطه نمود چشمگیری دارد.
یکی دیگر از پروژههای دولت در این شهرها برای استمرار رقابت ناسالم میان ملیتها، اعمال تبعیض ملی به طور گسترده است. بنابراین در شهرهایی از کردستان که ترکها، اقلیت ساکن هستند اکثریت مسئولیتهای اداری شهر در ید آنان میباشد تا مردم به جای قدرت مرکزی، اعضای ملت دیگر (ترکها) را سرچشمهی مشکلات بدانند. لیکن در شهرهای ترکنشین ایران کنشگران هویتطلب ترک و فرهنگ اصیل آنها روبهروی سبعانهترین سرکوبها و تنگناها قرار دارند.
به دلایل فوقالذکر ضروریست هر دو ملت کرد و ترک ساکن در شهرهای کردستان ایران، بویژه روشنفکران و فعالان مدنی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هر دو ملت تحت ستم با روشنگری و آگاهیبخشی به افکارعمومی، سیاستهای عوامفریبانه و خوداستثماری استثمارگران حاکم را نقش بر آب نمایند. زیرا موفقیت کرد و ترک در دشمنی یکدیگر نیست و با مانعتراشی و ممانعت از امورات و فعالیتهای همدیگر، هرگز به جایی نخواهند رسید و سرانجام شکافی عمیق در میان هر دو ملت بوجود خواهد آمد. شکافی که پرکردن و جبران مافات آن در کوتاه مدت، دشوار و گاهاً غیرممکن خواهد بود. از طرف دیگر، پیشرفتهای ملی هر یک از ملتهای کرد و ترک و تحقق حقوق ملی و انسانی هر کدام از آنان، متضمن و عامل موفقیت ملت دیگر است و دستاوردهای هیچکدامشان تهدیدی نسبت به موجودیت و حاکمیت دیگری نیست. هر دو ملت باید به این اقناع برسند که ترکیب جمعیتی بعضی از شهرهایمان چند ملیتی است و با وجود تفاوتهای موجود میانمان، دارای سرنوشتی مشترک میباشیم. درک و نگرشی که تنها از راه دیالوگ، همبستگی، همآوایی درونی خود و احترام به دیگری، یعنی قبول تلرانس و رشد سطح فرهنگی افراد جامعه میسر میگردد.
موضعگیری غیرمتمدنانه و شووینیستی از طرف هر گروهی، از سویی تحریک و حمایت رژیم را با خود دارد و از سوی دیگر، برآیند عقلانیت بیمار و عقبماندگی فرهنگی بخشی از ساختار جمعیتی هر دو ملت است که بسیاری وقتها همدیگر را دشمنان اصلی یکدیگر دانسته و همچون ابزار تحت امر قدرت حاکم رفتار کردهاند. برای بنیادنهادن و ترسیم آینده، مناسبترین مکانیسم، مکانیسم دمکراتیک است. راهکاری که حزب دمکرات کردستان ایران در برنامه خویش تصویب نموده است، یعنی؛ همهپرسی و مراجعه به آرای مردم این مناطق، برآیندی که بر اساس بنیانها و معیارهای جغرافیایی، ملی و خواست اکثریت ساکنین تعیین میگردد.
بنابراین لازم است گفتمانی مشترک، کردی ـ ترک، که بر اساس احقاق منافع مشترکمان باشد، طرح و شکل بگیرد. زیرا در برابر دشمنی مشترک، انتخاب سیاست و متدی همراستا، اصلیترین گام برای پیروزی است. حرکتی که اپوزیسیون دموکراتیک هر دو ملت به عنوان نمایندگان سیاسیاشان در خارج کشور و فعالان داخلی به عنوان نمایندگان فرهنگیاشان، با شکل دادن به گفتمانی مشترک و دموکراتیک، به شکلگیری افکارعمومی و فرهنگ مدارا و همزیستی مسالمتآمیز، یعنی پلورالیسم و تلرانس یاری رسانند.
حرکتی که میتواند فردایی فارغ از دشمنی و مملو از آشتی را برایمان به ارمغان بیاورد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر