میراثهای جنگ و توسعهطلبی دیکتاتورها
یکی از برآیندهای دلخراش و ویرانگر جنگها، پیامدها و آثار مخرب و درازمدت آنهاست. بدین دلیل اکنون نیز با گذشت بیش از 20 سال از پایان جنگ 8 سالهی میان ایران و عراق، هنوز نیز اقلیم کردستان ایران گرفتار نتایج و عواقب این جنگ خانمانسوز است و به شکلی از اشکال میتوان گفت، جنگ در کردستان همچنان ادامه دارد.
سند چنین مدعایی وجود حداقل 16 میلیون مین ضدنفر در استانهای ایلام، کرماشان، آذربایجان غربی، کردستان و خوزستان (مرزهای شمال غربی، جنوب غربی و غرب ایران) است. به طور کلی بیش از 3 میلیون هکتار از مناطق مرزی ایران آلوده به مین است و این امر هم ایران را پس از کشور مصر در مقام دوم کشورهای آلوده به مین جهان قرار داده است. بنابر تحقیق "انجمن حمایت از مصدومین ایران"، استان ایلام یک میلیون و 700 هزار هکتار، کرماشان 691 هزار هکتار، آذربایجان غربی 59 هزار هکتار و کردستان 1480 هکتار زمین آلوده به مین دارند که به طور متوسط روزانه 2/2 نفر قربانی مین میشوند. به گفتهی "کنوت اوستبی"، یکی از نمایندگان سازمان ملل در تهران: "تقریباً روزی دو نفر و سالانه حدود 800 نفر در مناطق آلوده به مین 5 استان مرزی زخمی شده یا جان خود را از دست میدهند". بر اساس یک پژوهش دانشگاه مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، در طول 16 سال گذشته به صورت میانگین هر ساله 7هزار حادثه انفجار مین در نقاط مختلف مرزی ایران رخ داده که 95% قربانیان آن غیرنظامی بودهاند.
همچنین طی تحقیقی دیگر اعلام میکنند که: "از سال 67 تا 82 بیش از 16هزار کودک بر اثر اصابت با مین دچار جراحت یا مرگ و میر شدهاند". اما وزارت دفاع ایران آمار قربانیان مین را تا به امروز 8هزار نفر معرفی میکند.
از سوی دیگر، یونیسف میگوید: "سالانه 15 تا 20هزار قربانی مینهای زمینی میشوند که بیش از 80% قربانیان را غیرنظامیان تشکیل میدهند و دستکم یک تن از هر 5 قربانی، کودک است". واقعیتی که آمارهای مربوط به قربانیان مین در ایران نیز آن را تأیید میکند. برای مثال، 40% افرادی که به علت انفجار مین دچار نقص عضو شدهاند کمتر از 14 سال سن دارند و پس از آنها، کشاورزان در رتبه دوم قرار میگیرند.
بنابر برخی از منابع در 50 کشور جهان بین 70 تا 110 میلیون مین وجود دارد، مسئلهای که تهدیدی جدی نسبت به حیات ساکنین این مناطق است. پدیدهای که ضریب امنیت جانی، روانی و مادی شهروندان را پایین آورده و موجب شده است که محل سکونت و طبیعت به عنوان مکان آرامش روحی انسانها و آسودگی جسمیاشان، کارکردی متضاد پیدا کند. همچنانکه "افسری کامبوجی" میگوید: "مینها نگهبانان خاموشی هستند که هرگز خطا نمیکنند و هیچ وقت به خواب نمیروند و هرگز صلح را به ارمغان نمیآورند".
در این میان، اگر چه بنا به گفتهی "استفان نلن"، رئیس مرکز بینالمللی خدمات بشردوستانه سازمان ملل" حجم آلودگی مناطق آلوده به مین ایران در دنیا بینظیر است"، اما در حقیقت این تنها بخشی از مشکلات موجود ساکنین این مناطق است. زیرا جمهوری اسلامی از سویی حاضر نیست که به عضویت پیمان "اُتاوا" (کنوانسیون منع تولید، ذخیره و استفاده مین) دربیاید و از سوی دیگر، اگر چه مدعی پاکسازی میادین مینگذاری شده است اما در موازات آن نیز مشغول کاشت مین در مناطق دیگر کردستان است و علت آن را نیز مبارزه و مقابله با ترور (؟!) میخواند. وزارت امور خارجه ایران، در ماه فوریه 2007 در پاسخ یک سازمان جهانی نظارت بر مینروبی نوشته بود: "مرزهای ایران گسترده هستند و میتوانند گذرگاهی برای عبورومرور قاچاقچیان و تروریستها باشند، بنابراین نهادهای دفاعی ایران استفاده از مینهای زمینی را به عنوان یک سازوکار دفاعی پذیرفتهاند". این شیوه نگرش به مسئلهی مین، حاکی از نگرش امنیتی است که امکان به کارگیری همه گونه متد و ابزار غیرمشروعی را به جمهوری اسلامی جهت حفظ بقایش میدهد. بدین دلایل، همزمان با این مسئله که سرعت و پیشرفتی آنچنانی در فرایند مینروبی مشاهده نمیشود و حتی به غیر از مناطق مرزی، هنوز هم بیش از 500 پایگاه نظامی رژیم در پیرامون شهر و حاشیهی روستاها، آلوده به مین است، اجازه فعالیت به سازمانهای جهانی فعال، NGOهای بومی و افراد داوطلب در این زمینه نمیدهند و بسیاری از اوقات نیز این قبیل افراد را به اتهام از بین بردن مینهای کاشته شدهی دولت بازداشت و مجازات کردهاند. همچنین اکثر قربانیان از خدمات بهداشتی ـ درمانی و جبران خسارت از سوی دولت محروم بوده و حتی گاهی اتفاق افتاده است که بهای مین منفجر شده از خانوادهی قربانی اخذ شده است.
نکته قابل تأمل در این بین این است که تاکنون جمهوری اسلامی و دولت عراق نقشههای میادین مینگذاری شده را برای اجرای عملیات پاکسازی ردوبدل نکردهاند و حتی جمهوری اسلامی در زمینهی شناسایی نقاط آلوده به مین و ضرورت تابلوگذاری و آگاهسازی شهروندان، حصارکشی و حفر کانال و ایجاد موانع برای جلوگیری از جابهجایی مینها، اقدامی آنچنانی نکرده است. امری که سبب شده است باران و سیلاب تعدادی از مینها را به مناطق مختلف دیگر و حتی داخل شهرها منتقل کند. مسئلهای که بنابر تحقیق دکتر بایزید مردوخی، طی یکسال 70 میلیارد تومان ضرر از زخمی شدن و نقص عضو افرادی که بهرهوری خود را از دست میدهند، به کشور وارد میکند.
جمهوری اسلامی در شرایطی به کاشت مین در مناطق مرزی کردستان ادامه میدهد که مین به عنوان تهدیدی جدی نسبت به امنیت جانی و روانی انسانها به شمار میرود و کاشت آن نقض آشکار حقوق شهروندی و انسانی فرد و جامعه میباشد. بدین علت حزب دمکرات کردستان ایران در ادامهی تلاشهایش برای مقابله و آگاهیبخشی در خصوص خطرات مین، در ماه دسامبر 2007 رسماً به عضویت "ژنواکال" درآمد و با نظارت این سازمان مینهای خود را منهدم کرد.
امروز در حالی 15 فروردین، "روز جهانی آگاهی دربارهی مین و کمک در اقدام علیه آن" را پشت سر مینهیم که جمهوری اسلامی بدون توجه و تعهد به قوانین و موازین بینالمللی و حتی مسئولیتها و پرنسیبهای اخلاقی و انسانی، از طریق کاشت مین در مرزها، سهلانگاری در زمینهی مینروبی در مراتع، مزارع و حواشی روستاها، سنگاندازی بر سر راه فعالان داوطلب در این زمینه، ضربهای فلجکننده را بر مردم و خاک کردستان، یعنی سرمایههای انسانی و طبیعی وارد میسازد. بنابراین افشاگری و مقابله با این فرایند خطرناک، مسئولیت انسانی و ملی همهی طرفهاست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر