۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

میراث‏های جنگ و توسعه‏طلبی دیکتاتورها


یکی از برآیندهای دلخراش و ویرانگر جنگها، پیامدها و آثار مخرب و درازمدت آنهاست. بدین دلیل اکنون نیز با گذشت بیش از 20 سال از پایان جنگ 8 ساله‏ی میان ایران و عراق، هنوز نیز اقلیم کردستان ایران گرفتار نتایج و عواقب این جنگ خانمانسوز است و به شکلی از اشکال می‏توان گفت، جنگ در کردستان همچنان ادامه دارد.
سند چنین مدعایی وجود حداقل 16 میلیون مین ضدنفر در استانهای ایلام، کرماشان، آذربایجان غربی، کردستان و خوزستان (مرزهای شمال غربی، جنوب غربی و غرب ایران) است. به طور کلی بیش از 3 میلیون هکتار از مناطق مرزی ایران آلوده به مین است و این امر هم ایران را پس از کشور مصر در مقام دوم کشورهای آلوده به مین جهان قرار داده است. بنابر تحقیق "انجمن حمایت از مصدومین ایران"، استان ایلام یک میلیون و 700 هزار هکتار، کرماشان 691 هزار هکتار، آذربایجان غربی 59 هزار هکتار و کردستان 1480 هکتار زمین آلوده به مین دارند که به طور متوسط روزانه 2/2 نفر قربانی مین می‏شوند. به گفته‏ی "کنوت اوستبی"، یکی از نمایندگان سازمان ملل در تهران: "تقریباً روزی دو نفر و سالانه حدود 800 نفر در مناطق آلوده به مین 5 استان مرزی زخمی شده یا جان خود را از دست می‏دهند". بر اساس یک پژوهش دانشگاه مهندسی و علوم پزشکی جانبازان، در طول 16 سال گذشته به صورت میانگین هر ساله 7هزار حادثه انفجار مین در نقاط مختلف مرزی ایران رخ داده که 95% قربانیان آن غیرنظامی بوده‏اند.
همچنین طی تحقیقی دیگر اعلام می‏کنند که: "از سال 67 تا 82 بیش از 16هزار کودک بر اثر اصابت با مین دچار جراحت یا مرگ و میر شده‏اند". اما وزارت دفاع ایران آمار قربانیان مین را تا به امروز 8هزار نفر معرفی می‏کند.
از سوی دیگر، یونیسف می‏گوید: "سالانه 15 تا 20هزار قربانی مین‏های زمینی می‏شوند که بیش از 80% قربانیان را غیرنظامیان تشکیل می‏دهند و دست‏کم یک تن از هر 5 قربانی، کودک است". واقعیتی که آمارهای مربوط به قربانیان مین در ایران نیز آن را تأیید می‏کند. برای مثال، 40% افرادی که به علت انفجار مین دچار نقص عضو شده‏اند کمتر از 14 سال سن دارند و پس از آنها، کشاورزان در رتبه دوم قرار می‏گیرند.
بنابر برخی از منابع در 50 کشور جهان بین 70 تا 110 میلیون مین وجود دارد، مسئله‏ای که تهدیدی جدی نسبت به حیات ساکنین این مناطق است. پدیده‏ای که ضریب امنیت جانی، روانی و مادی شهروندان را پایین آورده و موجب شده است که محل سکونت و طبیعت به عنوان مکان آرامش روحی انسانها و آسودگی جسمی‏اشان، کارکردی متضاد پیدا کند. همچنانکه "افسری کامبوجی" می‏گوید: "مین‏ها نگهبانان خاموشی هستند که هرگز خطا نمی‏کنند و هیچ وقت به خواب نمی‏روند و هرگز صلح را به ارمغان نمی‏آورند".
در این میان، اگر چه بنا به گفته‏ی "استفان نلن"، رئیس مرکز بین‏المللی خدمات بشردوستانه سازمان ملل" حجم آلودگی مناطق آلوده به مین ایران در دنیا بی‏نظیر است"، اما در حقیقت این تنها بخشی از مشکلات موجود ساکنین این مناطق است. زیرا جمهوری اسلامی از سویی حاضر نیست که به عضویت پیمان "اُتاوا" (کنوانسیون منع تولید، ذخیره و استفاده مین) دربیاید و از سوی دیگر، اگر چه مدعی پاکسازی میادین مین‏گذاری شده است اما در موازات آن نیز مشغول کاشت مین در مناطق دیگر کردستان است و علت آن را نیز مبارزه و مقابله با ترور (؟!) می‏خواند. وزارت امور خارجه ایران، در ماه فوریه 2007 در پاسخ یک سازمان جهانی نظارت بر مین‏روبی نوشته بود: "مرزهای ایران گسترده هستند و می‏توانند گذرگاهی برای عبورومرور قاچاقچیان و تروریست‏ها باشند، بنابراین نهادهای دفاعی ایران استفاده از مین‏های زمینی را به عنوان یک سازوکار دفاعی پذیرفته‏اند". این شیوه نگرش به مسئله‏ی مین، حاکی از نگرش امنیتی است که امکان به کارگیری همه گونه متد و ابزار غیرمشروعی را به جمهوری اسلامی جهت حفظ بقایش می‏دهد. بدین دلایل، همزمان با این مسئله که سرعت و پیشرفتی آنچنانی در فرایند مین‏روبی مشاهده نمی‏شود و حتی به غیر از مناطق مرزی، هنوز هم بیش از 500 پایگاه نظامی رژیم در پیرامون شهر و حاشیه‏ی روستاها، آلوده به مین است، اجازه فعالیت به سازمانهای جهانی فعال، NGOهای بومی و افراد داوطلب در این زمینه نمی‏دهند و بسیاری از اوقات نیز این قبیل افراد را به اتهام از بین بردن مین‏های کاشته شده‏ی دولت بازداشت و مجازات کرده‏اند. همچنین اکثر قربانیان از خدمات بهداشتی ـ درمانی و جبران خسارت از سوی دولت محروم بوده و حتی گاهی اتفاق افتاده است که بهای مین منفجر شده از خانواده‏ی قربانی اخذ شده است.
نکته قابل تأمل در این بین این است که تاکنون جمهوری اسلامی و دولت عراق نقشه‏های میادین مین‏گذاری شده را برای اجرای عملیات پاکسازی ردوبدل نکرده‏اند و حتی جمهوری اسلامی در زمینه‏ی شناسایی نقاط آلوده به مین و ضرورت تابلوگذاری و آگاه‏سازی شهروندان، حصارکشی و حفر کانال و ایجاد موانع برای جلوگیری از جابه‏جایی مین‏ها، اقدامی آنچنانی نکرده است. امری که سبب شده است باران و سیلاب تعدادی از مین‏ها را به مناطق مختلف دیگر و حتی داخل شهرها منتقل کند. مسئله‏ای که بنابر تحقیق دکتر بایزید مردوخی، طی یکسال 70 میلیارد تومان ضرر از زخمی شدن و نقص عضو افرادی که بهره‏‏وری خود را از دست می‏دهند، به کشور وارد می‏کند.
جمهوری اسلامی در شرایطی به کاشت مین در مناطق مرزی کردستان ادامه می‏دهد که مین به عنوان تهدیدی جدی نسبت به امنیت جانی و روانی انسانها به شمار می‏رود و کاشت آن نقض آشکار حقوق شهروندی و انسانی فرد و جامعه می‏باشد. بدین علت حزب دمکرات کردستان ایران در ادامه‏ی تلاشهایش برای مقابله و آگاهی‏بخشی در خصوص خطرات مین، در ماه دسامبر 2007 رسماً به عضویت "ژنواکال"‏ درآمد و با نظارت این سازمان مین‏های خود را منهدم کرد.
امروز در حالی 15 فروردین، "روز جهانی آگاهی درباره‏ی مین و کمک در اقدام علیه آن" را پشت سر می‏نهیم که جمهوری اسلامی بدون توجه و تعهد به قوانین و موازین بین‏المللی و حتی مسئولیتها و پرنسیب‏‏های اخلاقی و انسانی، از طریق کاشت مین در مرزها، سهل‏انگاری در زمینه‏ی مین‏روبی در مراتع، مزارع و حواشی روستاها، سنگ‏اندازی بر سر راه فعالان داوطلب در این زمینه، ضربه‏ای فلج‏کننده را بر مردم و خاک کردستان، یعنی سرمایه‏های انسانی و طبیعی وارد می‏سازد. بنابراین افشاگری و مقابله با این فرایند خطرناک، مسئولیت انسانی و ملی همه‏ی طرفهاست.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر