جنبش زنان ایران؛
گامی نوین و حرکتی آوانگارد
جنبش زنان ایران بیش از یک سده است که درحال مبارزه و فعالیت مداوم برای احقاق حقوق انسانیاش میباشد. از عصر پادشاهی سلسلهی قاجار تا به حال حاضر، با مدنظر قرار دادن بسترها و شرایط زمانی و مکانی، سبک و متودهای مختلف را آزموده است.
هرکدام از رژیمهای پادشاهی و اسلامی تلاش و کوشش بسیاری نمودند تا بتوانند خط دهندهی جنبش زنان ایران باشند و بتوانند از آن طریق به گونهای غیرمستقیم و در پشت پرده کنترل کنندهی آن بوده و مانع از آن شوند که زنان مطالبات خویش را به عنوان پلاتفورمی سیاسی ـ اجتماعی همهگیر مطرح ساخته و هر سه حوزهی قدرت، جامعه و سنت که مثلث و سرمنشأ اعمال تبعیض و خشونت ساختاری و خانوادگی به نسبت زنان هستند، به چالش و پرسش بکشند. زیرا هم حکومت و حکومت کنندگان، هم مردان جامعه بر این اعتقادند که دستیابی زنان به آزادی در قلمرو شخصی و قلمرو عمومی، تقلیل آزادی و حوزهی اختیارات آنان است.
این عقلانیت بیمار و بازتولید کنندهی تبعیض که محصول سنت و تفکر پدرسالاری ـ مردسالاری حاکم است با به روی کار آمدن دولت مدرن در ایران نیز به جای رنگ باختن و برچیده شدن بهصورت قانون درآمد و حمایت قانون نیز برایش فراهم گشت. روی کار آمدن جمهوری اسلامی که در اصل چهارم قانون اساسیاش تأکید مینماید که باید تمامی قوانین و قواعد کشور مبتنی و متأثر و همخوان با شرع باشد، فیالنفسه مشروعیت بخشی به تملک و بردگی زنان است. زیرا آیین مورد نظر آنان، خوانشی جزماندیشانه، تک بعدی، سلفیگرایانه و فقهی از قرآن و سنت است که معدودی مرد تحت عنوان "آیتاللهالعظمی" استنباط و استخراج نمودهاند. بدین علت شاهد آن بودیم که پس از انقلاب 57، زنان نیز مثل تمامی ملتها، طبقات و اقشار مختلف دیگر ایران در معرض تهدید ستم ساختاری و رسمی قرار میگیرند.
زنان ایران راهکار و سیاق متفاوت را جهت مقاومت و پایداری در مقابل این بینش بیمار امتحان و تجربه کردهاند، یکی از این اقدامات و مکانیسمها که در حال حاضر به عنوان عمومیترین و گستردهترین خیزش و خودآگاهی جنبش زنان ایران از آن نام برده میشود و تمامی خصلتها و فاکتورهای جنبش اجتماعی را در خود دارد، "کمپین یک میلیون امضا" برای تغییر قوانین تبعیضآمیز" یا "تغییر برای برابری" است که تقویت و توانمندسازی جامعه مدنی و نهادینهسازی اخلاق مدنی و اخلاق دمکراتیک را تعقیب مینماید.
حرکت و جنبشی که بر آن است که با دوری جستن از هر نوع خشونت و اندیشهی رادیکال و بازتولیدگر عصبیت و نفرت، نه تنها موفق به تغییر در قوانین شوند، بلکه از طریق برقراری ارتباط و دیالوگ، جنبشها را از حالت مونولوگ خارج ساخته و از آن طریق سعی در چارهیابی مشکلات و کمبودهای فرهنگی و همچنین ذهنیتهای ناسالم در اجتماع داشته باشند.
اگر بخواهیم مقطعی مجزا از جنبش صدسالهی زنان ایران، این حرکت نوین را تعریف و بشناسانیم، لازم است به روز 22 خرداد 1384 بازگردیم، درآن روز بیش از 6000 نفر از زنان ایران در مقابل درب اصلی دانشگاه تهران به طور نشسته تظاهرات نمودند و خواستار لغو قوانین تبعیضآمیز علیه زنان شدند. این تجمع بزرگ که ابتدا تنها اعتراضی علیه بیعدالتی و تبعیض بود و به زودی به عنوان اقدامی ضروری، وجود خویش را اثبات کرد و روز 22 خردادماه به عنوان "روز همبستگی ملی زنان ایران" شناخته شد. در نخستین سالگرد این حرکت (22/5/85)، تجمع زنان برابریخواه در میدان "هفت تیر" تهران روبهروی خشونت پلیس قرار گرفت و سرکوب شد. اما فعالین زن نهتنها منزوی نشدند، بلکه برای گسترش و تعمیم مبارزهاشان تلاش کردند. دراین راستا پس از سلسله نشستهای جمعی از فعالین جنبش زنان، ایدهی کمپینی مطرح گشت که طرح اولیهاش با امضای 54 نفر و سپس با حمایت 118 نفر برای افکار عمومی اعلام شد. کمپین یک میلیون امضاء برای تغییر قوانین تبعیضآمیز در 5 شهریورماه 1385 آغاز گشت. براساس ساختارش کمپین چندین کمیتهی مختلف همچون: (رسانه، آموزش، دکومنتاری، انتشارات، روابط عمومی، مالی، مادران کمپین، کمیتهی داوطلبان و گروه پسران) شکل گرفته است که هر یک از این بخشها به غیر از کار و فعالیت جمعی و مشترک در زمینهی خاص خویش برای عمومیت بخشیدن به اهداف کمپین تلاش میکنند.
"کمپین" در لغت به معنای "کارزار" است و در معنا به تلاشی دستهجمعی، برنامهریزی شده و زمانمند برای دستیابی به هدفی خاص گفته میشود. از این منظر، جمعآوری یک میلیون امضاء از شهروندان ایرانی، یکی از اهداف محوری فعالیت کمپین در کنار پنج هدف دیگر فعالیت کمپین است که عبارت است از: 1 ـ مبنایی است برای مشارکت جمعی بخشهای وسیعی از شهروندان در جهت تغییرات مثبت اجتماعی.
2 ـ آشنایی و گفتگوی رودررو با گروههای مختلف زنان و بهطور کلی شهروندان در سطح گسترده که باعث افزایش آگاهی و حساسیت نسبت به نابرابریهای حقوقی در میان زنان و مردان میگردد.
3 ـ به زنان و مردان حقطلب و عدالتخواه تجربههای بسیاری میآموزد.
4 ـ اصلاح از پایین و از درون جامعه مدنی از طریق ایجاد گفتگو میان شهروندان و آموختن فعالیتهای جمعی و دموکراتیک یعنی ایجاد اصلاحات از پایین و از درون جامعه مدنی است.
5 ـ ایجاد روحیهی مشارکت در سرنوشت کشور در میان شهروندان.
البته این فعالیت و حرکت نوین در برگیرندهی هزینهای گزاف بوده است.، به طوری که در گزارشی که سه سازمان غیردولتی "حقوق بشر کردستان"، "کانون مدافعان حقوق بشر" و "سازمان فارغالتحصیلان ایرانی ـ ادوار تحکیم وحدت"، در مورخهی 7 مردادماه 87 در کوالالامپور به سیزدهمین نشست سالیانهی نهادهای ملی حقوق بشر کشورهای آسیایی و اقیانوسیه ارائه کردهاند از "فیلترینگ مداوم سایتهای زنان، توقیف مجله زنان، 158 مرتبه بازداشت فعالین جنبش زنان، صدور یک میلیارد و 60 میلیون تومان وثیقه و کفالت و حکم 29 سالونیم زندان تعزیری و تعلیقی برای زنان" سخن میگوید.
از سوی دیگر کمپین یک میلیون امضاء، صدای زنان ایران را از مرزهای سرزمینی خارج و جایگاه و مقام شایسته بینالمللی در افکار عمومی و دولتها را برای آنان متحقق ساخته است که اهدای چندین جایزهی ارزشمند و مهم بینالمللی در سال 2008 و اوایل 2009 میلادی به فعالین جنبش زنان ایران، نشانهی تأیید این جنبش و حاکی از مقبولیت و پذیرش آن در سطح جهانی است. برای مثال، جایزه 75 هزار دلاری سال 2007، "بنیاد اولاف پالمه" در روز سیام ماه ژانویه، سالگرد تولد پالمه در سال 2008 به خانم "پروین اردلان"، نخستین جایزه کمیته بینالمللی حقوق بشر ایتالیا به خانم "نسرین ستوده"، جایزه "آزادی نشر" از سوی کمیته بینالمللی ناشران به خانم "شهلا لاهیجی"، همچنین در سال 2008 جنبش زنان ایران به عنوان نامزد اصلی جایزهی "خبرنگاران بدون مرز" و "جایزه حقوق بشر سازمان ملل متحد" معرفی شدند.
در موازات این افتخارات، جایزه سال 2009 "سیمون دوبوار" در روز 21 ژانویه به علت جسارت زنان ایران و بدیع بودن شکل مبارزاتشان از سوی وزیر فرهنگ فرانسه به فعالین "کمپین یک میلیون امضاء"اهداء گردید.
بدون شک اهدای اینگونه جوایز، ضمن بیتأثیر کردن تلاشهای مسموم و تحقیرهای سیستماتیک رژیم نسبت به زنان، بیش از پیش آنان را به فعالیت و تلاش مداوم دلگرم و امیدوار میسازد و مبارزهاشان را جهت دستیابی به آزادی، برابری، عدالت اجتماعی، حقوقی، سیاسی و اقتصادی تعمیم داده و عمومیت خواهد بخشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر