۱۳۸۹ تیر ۲, چهارشنبه

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران،

پروسه ای متفاوت و گفتمانی نو


شکاف میان حاکمیت و مردم در ایران به قدمت تاریخ این سرزمین امری واضح و مبرهن است، لیکن می بایست این مسئله را تنها در این گستره مطرح نساخت بلکه تراژیک بودن مسئله در این نکته نهفته است که شکاف میان ملتهای ساکن ایران نیز به خودی خود امری معلوم است. مقوله ای که پدیده ی دیگر دشمن‌‌پنداری را در جامعه‌ی ایرانی رواج داده و با وجود تکثر و تنوع ملی، زبانی، فرهنگی و دینی موجود در جامعه ایران، در عرصه ی عمل حاضر به قبول وجود این گوناگونی نشده ایم. مسئله ای که اذعان بدان می‌توانست فقر موجود تساهل و مدارا را در جامعه ما تا حدود زیادی رفع کند. تا " مردمان شبیه‌ترین کسان به حاکمان خویشتن " نباشند.
مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران که با توجه به مدت فعالیت چند ساله‌اش هنوزم می‌توان آنرا سازمانی نوبنیاد نام برد و امروز با اتهامات متعدد و سنگین بی اساسی روبه‌رو شده است با وجود انبوه مشکلات و موانع پیش‌رویش، امکانات حداقلی و فرصت‌های محدود تحت اختیارش، فعالیتها و اقدامات موثمرثمری در گستره‌ی عمومی انجام داده که در مقام مقایسه و برآورد با حرکتهای مشابه همه‌ی این سالها بسیار ارزشمند و متفاوت است. مجموعه‌ای که با محوریت دادن به دفاع از حقوق بشر فارغ از ذهنیت‌های پیش‌ساخته نسبت به سایر ملتهای ایران، تا حدودی شکاف میان ملتها و ملیت تجسم شده به عنوان ملیت حاکم را ترمیم کرده است. اگر طی این چند سال به عنوان ناظری بی‌طرف قضاوتی منصفانه در مورد کارنامه‌ی کاری مجموعه داشته باشیم مشاهده خواهیم کرد طی این مدت به اندازه‌ی نزدیک به سه دهه‌ی پیش از آن مسئله‌ی نقض حقوق بشر در کردستان، بلوچستان، اهواز و آذربایجان از طرف سازمانی سراسری انعکاس یافته است. چیزی که در طول تاریخ ایران یا حداقل در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی مسئله‌ای نادر بوده است. شاید در جوامع دموکراتیک و سایر ممالک دنیا این کار امری بدیهی و معمول باشد ولی برداشتن گامی اینچنینی در ایرانی که جمهوری اسلامی سکان آنرا را در دست داشته و ذهنیت‌های منفی در بطن جامعه ریشه دوانیده است، گونه‌ای شالوده‌شکنی و تابوزدایی به‌شمار می‌رود. از سوی دیگر آنچه که عمر هر حاکمیت مستبدی را طولانی می‌کند عدم انسجام، بی‌اعتمادی و نبود همبستگی اجتماعی در مابین لایه‌های مختلف یک جامعه است. موردی که ملیتهای ایران با تلقی و نگرش غلط تلقین شده و توهم‌پندارانه نسبت به همدیگر، یاری‌‌دهنده‌ی گسترش و ماندگاری آن بوده اند. واقعیتی که طی یک دهه‌ی اول انقلاب جوانان بسیاری را " کلید به گردن " در جستجوی " شربت شهادت " روانه کردستان کرد. جنگی که سرمایه‌های انسانی و مادی و فرصت‌های بسیاری را از همه‌ی ایرانیان گرفت و جان به کالبد سیستم سلطه دمید. باید این حقیقت را قبول کرد که مرگ هر هموطنی طی آن جنگها، چه در جبهه‌ی حکومت و چه کردها، ضربه‌ای کاری بر مردم و یاری به استحکام اقتدارطلبی رژیم حاکم بود. مقوله‌ای که باعث گردید ایرانیان در محدوده‌ی سرزمینی ایران نسبت به همدیگر بیگانه شده و به اموری سرگرم شوند که مبنای آن تبلیغات کذب " تجزیه طلبی "، " آدم سربرها " و " عوامل اجنبی " و... بود. عناوین و اتهاماتی که هیچوقت سندی جهت اثبات آن وجود نداشته است. متأسفانه در حوزه‌ی سیاست، روشنفکری، سینما، ادبیات و ...گامی آنچنانی جهت زدودن مرزهای مصنوع و کدورتهای صوری فیمابین صورت نگرفت و این دمل چرکین تا به امروز هم بطور ریشه‌ای جراحی نشده است.
طی چند سال گذشته اطلاع‌رسانی شفاف و مواضع غیرتبعیض‌آمیز حقوق بشری مجموعه‌ فعالان حقوق بشر در ایران در خصوص موارد نقض حقوق بشر در کردستان کمک شایانی به ترمیم این شکافها و زدودن بی‌اعتمادی‌ها نمود. مستند کردن نقض حقوق کردها، انتشار ویژه‌نامه‌های مناطق کردنشین، برپایی کمپین سراسری برای آزادی فرزاد کمانگر و طومارهای چند هزار نفری ساکنین شهرهای مختلف ایران به همت فعالین مجموعه در حمایت از فرزاد کمانگر، حضور در تجمعات اعتراضی در مقابل دادگستری سنندج و اعزام اعضایشان برای تحقیقات محلی، انعکاس اخبار و اسناد و مدارک جمع‌‌آوری شده و قرار دادن آنها در معرض دید و دسترس سازمانها و نهادهای بین‌المللی حقوق بشر و ...، ترویج فرهنگ حقوق بشری و ترس‌زدایی از حوزه‌ی عمومی و حمایت قاطعانه از قربانیان دستگاههای قضایی و امنیتی و ... تنها بخشی کوچک از رویکرد، عملکرد و تأثیرات این مجموعه می‌باشد. با اطمینان خاطر می‌توان گفت نمود عینی یافتن مقاومت و شرایط دشوار زندانیان کرد، انتشار پیام‌های آنان در بیرون از زندان تا حدود زیادی نتیجه‌ی تلاشهای بی وقفه و اراده‌های شکست‌ناپذیر مجموعه و همکاران آن بوده است. اقدامی که مرزهای دروغین میان انسانهای ساکن در یک سرزمین را به طرز چشمگیری کمرنگ ساخته است. عملکردی که برخلاف اتهامات منتسب شده به این مجموعه شایسته و فراخور همه‌گونه پاسداشت و امنتان و تقدیری است. بنابراین حساسیت و احساس مسئولیت نسبت به افراد بازداشت شده‌ی مجموعه در زندانهای جمهوری اسلامی، مسئولیت انسانی، وجدانی و ملی همگی ماست. موضوعی که می‌تواند چگونگی حرکت آینده ما را رقم بزند.
Gerus46@yahoo.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر