۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

 جنگ کردستان،

تقابل میان اومانیته و ارتجاع ایدئولوژیک



27 سال پیش، در فاصله ماههای شهریور و آبان سال 1361، جنگی سراسری و خونین در گستره‌ی خاک کردستان ایران در گرفته بود، جنگی که تا به حال حاضر نیز ادامه دارد، اگر چه سبک وسیاق تقابلات دگرگونی به خود دیده است. پس از اعلام پیام خمینی در پاییز 58 و خاتمه یافتن جنگ سه ‌ماهه‌ی کردستان، بار دیگر در فروردین ماه 59، حمله‌ای تمام عیار و گسترده علیه سرزمین کردستان آغاز می‌گردد، در این مرحله پیشمرگان به خاطر حفظ جان و مال ساکنین شهرها، از داخل محدوده‌های شهری عقب نشینی و راه کوهستان و سازماندهی جهت مقابله در بیرون از شهرها را در پیش گرفتند. اما این احساس مسئولیت انسانی پیشمرگان و خروج آنها از مراکز شهری از سوی مزدوران و سرسپردگان حاکمیت تمامیت‌خواه مرکزی به عنوان پیروزی قلمداد شد و با سوء استفاده از موقعیت، طی چند سال نخست پس از انقلاب، به غیر از احداث حدود3000 هزار پایگاه، 23 پادگان نظامی را نیز در مرکز شهرهای کردنشین مستقر ساختند که بر اساس آمارهای موجود آن زمان بیش از 200 هزار نیروی مسلح در این مراکز نظامی سازمان داده شده بودند.
از سوی دیگر، التقاط دو نحله‌ی فکری شوینیسم ایرانی و ایدئولوژی جزم اندیش اسلام بنیادگرا، تصور وتصویری از مردم کردستان را برای ایرانیان ترسیم کرده بود که به این اعتقاد و برداشت رسیده بودند که می‌توانند کلید به گردن راهی کردستان شده و با کشتن و کشته شدن، طلسم دروازه‌ی بسته‌ی بهشت موعود امام خویش را بگشایند. جمع کثیر دیگری از این سپاه عظیم راهی شده به کردستان که تحت نام "جهاد گران- جهاد سازندگی" خود را دلسوخته و حامی ملت کرد وانمود می‌کردند و با دید عقب مانده و تحقیر به کرد می‌نگریستند- چنانکه گویی کرد خود فرزندانی جهت خدمت به موطنش نداشته باشد- این افراد در حقیقت طراحان و معتقدان به طرح "سیب زمینی" بودند، یعنی براین اعتقاد بودند که می‌باید روستاهای کردستان را به تمامی از ساکنینش تخلیه و در شهرها آنان را سکنی داد، پس از آ ن روستاها تخریب و به جای آن "سیب زمینی" کاشته شود، زیرا سود و برکت سیب زمینی از کردها افزونتر است. جهت دیگر این قضیه، سران عالیرتبه‎ی رژیم بودند که جدای از صدور فتوای جهاد، رئیس جمهور وقت ایران نیز دستور داده و گفته بود: "خاک کردستان برای ما مهم است نه مردم‎اش، سرزمین کردستان را برایمان حفظ کنید". این فرمان نیز در حقیقت به معنای قتل عام مردم کردستان جهت سلطه یافتن بر سرزمین کردستان بود.
جهت دیگر اقدامات رژیم تحریف خواسته‎های مشروع ملت کرد و ترسیم ونمایش سیمایی متوحشانه از دفاع و مقاومت انسانی پیشمرگان و مردم کردستان بود. رژیم پس از آنکه بسیجیان و مزدورانش در میادین جنگ به هلاکت می‎رسیدند، به طور سیستماتیک اجساد کشته شدگانش را مثله می‎کرد، سر وگوش و بینی و دست و پای کشته شدگانش را بریده و اجساد را تک و پاره می‎کرد یا گلوله بارانشان می‎کرد تا پس از تحویل جنازه‎ها به خانواده‎هایشان بتواند از این طریق احساس و عاطفه‎ی اطرافیانشان را تحریک کرده و با تحمیق آنان، آنها را به صورت گله‎ای بسیج و راهی کردستان نماید تا تشنگی‎اشان به خون همنوعانشان سیراب گردد. تحریف و ذهنیتی غلط که نه تنها در کوتاه مدت بلکه تا به حال نیز تاًثیرات منفی و مخرب آن بر دل و درون مردم عامی ایران به تمامی رخت بر نبسته و زدوده نشده است. در حالی که دکتر قاسملو به غیر از تعریف جنگ به عنوان: " فشار مبنی به تنگ آوردن دشمن جهت مذاکره" و " جنگ در راه صلح" و ......می‎گوید:" حمله و تجاوز رژیم است که ما را ناچار به یورش و حمله کرده است، اما یورش و حمله‎ی انقلابی نباید از مرزهای مورد نظر خارج شود. باید حمله علیه مراکز نظامی و استراتژیک و نیروهای مسلح رژیم صورت گیرد، اما باید از هرگونه اقدامی علیه مردم غیر نظامی خودداری و با آن مقابله گردد"
در موازات این اندیشه، یکی از مراحل زرین تاریخی مبارزات مسلحانه‎ی کرد در سال 61 به وجود می‎آید. در این سال از سوی جنبش آزادیبخش کرد، 20 شهریورماه تا 20 مهرماه به عنوان "ماه دفاع از آزادی و موجودیت ملت کرد" و 21 مهرماه تا 20 آبان به نام "ماه حمله علیه دشمنان" با شعار:"همه چیز برای جبهه وتمامی امکانات برای سنگر" نامگذاری می‎شود و دفاع و مقاومت و تلاش برای آزادسازی مناطق اشغالی تمامی مناطق کردنشین را پوشش می‎دهد. دکتر قاسملو در این خصوص می‎گوید:" در ماه دفاع از آزادی، ثابت کردیم که ملتی زنده‎ایم و آماده هستیم برای آزادی فداکاری نماییم، بدون شک در ماه حمله به دشمن نیز، اثبات می‎نماییم که ملتی مبارز و شجاع هستیم و جهت بیرون راندن دشمن خونخوار از خاک پاک کردستان از هیچگونه جانبازیی دریغ نخواهیم کرد...، زیرا مبارزه ما تنها مبارزه جهت تحقق حقوق ملی کرد نیست، تنها مبارزه برای آزادی و دمکراسی نیست، بلکه مبارزه برای دفاع از انسانیت است."
اما نظام شوینیسم و تمامیت خواه به گونه‎ای حقیقت و واقعیت حوادث آن زمان را تحریف و پر ابهام کرده است که پس از دو دهه روزنامه‎ای منسوب به اصلاح‎طلبان ایرانی به نام "صبح امروز" در بخشی از سر مقاله خود در مورخه‎ی 2/11/87 می‎نویسد:"مردم ما، نسل انقلاب و اصلاح‎طلبان مردم سالار ما هیچ بدهی به خائنین، جنایتکاران و تجزیه‎طلبان ندارند که امروز بخواهند از آنها عذر خواهی و جبران کنند... خاطره رزمندگان متدین وقهرمانانی را که سرهایشان را با تیغ به درختها می‎کوبیدند و چشمانشان را با میله‎های آهنین سرخ شده در آتش کور می‎کردند از یاد نخواهیم برد".
این قبیل تصورات و پندارهای غلط و بی اساس نسبت به ملت کرد، به غیر از پیش زمینه‎های تحریف شده‎ی تاریخی، بصورت مستمر و پیگیر طی سه دهه‎ی گذشته از طریق رسانه‎های مختلف و متنوع رژیم، بخصوص صداو سیمای جمهوری اسلامی تبلیغ و ترویج شده است، سیاستی که جنبش کرد را تحت عنوان گروهکهای آنارشیست، مزدور بیگانه، راهزن و خرابکار نشان داده است، پروسه‎ای که به علت عدم واکنش درخور روشنفکر کرد و ضعف رسانه‎ای اپوزیسیون تا حدودی موفق عمل کرده و متاًسفانه هنوز هم تبیین واقعیت‎های جنگ کردستان برای افکار عمومی ایرانیان ممکن و مقدور نشده است.
درست است که امروز ماهیت واقعی جمهوری اسلامی برای مردم برملا شده و نفرت و کینه و عداوت و ترس پیشینشان نسبت به کرد زدوده شده است، اما این محبث زمینه‎ساز این پرسش است که آیا اعمال غیر انسانی رژیم چنین فهم و بینشی را پدید آورده است یا اینکه برداشت و دریافت درست و اصولی مسئله‎ی کرد و اقناع توده‎های مردم ایران به مبارزه و حقوق و مطالبات مشروع کردها سبب‌ساز اینچنین رویکردی شده است، زیرا اگر فضا و اعتماد کنونی نشاًت گرفته از توحش رژیم حاکم باشد، در صورت روی کار آمدن هر نوع حکومت به اصطلاح ملی در ایران، می‎تواند به آسانی با سوء استفاده از آن پیش‌زمینه‎ی فکری و ذهنیت منفی، به تحریک توده‎های ایرانی پرداخته و تحت لوای مقابله با دشمنان ایران زمین، یک مرتبه دیگر احتمال تاًمین و قبول حقوق مشروع کرد را با مشکلات عدیده و موانع دست وپاگیر بلند مدت طی پروسه‎ی خونین روبه‎رو نماید. بنابراین در این فرصت استثنایی که مردم به علت به ستوه آمدن از جباریت رِژیم، این آمادگی و فراخ ذهن را دارند که به صداهای متفاوت و دیگری در داخل ایران گوش سپرده و تحلیل و تعمیق نسبت به آن داشته باشند، ضروریست که اهل قلم در داخل و خارج کشور، با تبیین حوادث دهه‎ی 60 به صورت مستند و شفاف، از پیامدهای زیانبار و خطرات پیشرو در آینده جلوگیری نمایند. زیرا هنوز هم مشارکت کنندگان در جنگ کردستان بر این اعتقادند که اقدام و حضور آنان در صفوف نیروهای رژیم در کردستان، نه تنها اقدام و موضعی غیر انسانی و غیر اخلاقی علیه حقوق انسانی ملت کرد نبوده است، بلکه آن را سرکوب تجزیه‎طلبان تحریک شده از سوی عمال بیگانه و دفاع مقدس از آب و خاک و ناموس و شرف ایرانیشان می‎دانند، یعنی فهم و درکی نادرست و اشتباه از حقیقت مطالبات کرد وحوادث دهه‎ی 60 کردستان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر