۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

مقاومت انقلابی، تاکتیک کنونی و استراتژی فردا



مبارزه علیه استعمار و استثمار و مقابله با بردگی و استبداد، تاریخی به درازای تاریخ بشریت و قدرت اندیشیدن انسان به صورت فردی و جمعی دارد. زیرا اندیشیدن و تفکر به انسان قدرت شناخت و فهمیدن شر و جهل را داده و همزمان باعث شده است که فرد یا اجتماع جهت گذار از وضع موجود و جو حاکم کوشش و مبارزه نماید. به همین سبب روش‌های مختلف مقابله شکل گرفته است که مشخص‌ترین آنها مبارزه مسلحانه، عدم خشونت یا ترکیبی از
هر دو روش مذکور بوده است.

 بر اساس منابع تاریخی، تحصن مردم روم در اعتراض به وضعیت نامساعد زندگیشان در سال 494 ق.م یا سرپیچی زنان "ایروکویز" از نزدیکی با مردان جنگاور خود برای جلوگیری از تولد فرزندان سرباز و ادامه جنگ‌ها حاکی از نوعی مبارزه‌ی متفاوت است. اما عدم خشونت به عنوان مفهوم یا ایده‌ای نوین و بنیان نهاده شده بر عقلانیت، درک صحیح مسئله و تجارب شخصی و جمعی، که بر اساس شیوه‌های حکمرانی و سیستم‌های حکومتی در کنار عنوان و مفاهیم همگون، هدف‌های متفاوتی را تعقیب می‌کند و عناوینی همچون نافرمانی مدنی، مبارزه‌ی منفی یا مقاومت انقلابی را دربر می‌گیرد، به سال 1846 میلادی برمی‌گردد، زمانی که "هنری دیوید ثورو" (Henry David Thoreau) به علت عدم پرداخت مالیات برای حمایت از جنگ علیه مکزیکیها به زندان می‌افتد. وی پس از آزادی در کتابی در این رابطه می‌نویسد:
"ما باید بیاموزیم که از قوانینی که هماهنگ با نهاد انسانی هستند اطاعت کنیم، بهترین حکومت آن است که کمتر حکومت کند".، همچنین می‌نویسد: "در برابر قوانین ناعادلانه ما سه راه در پیش داریم: 1ـ از قوانین ناعادلانه اطاعت کنیم، 2ـ از قوانین ناعادلانه اطاعت کنیم و همزمان برای تغییر آنها تلاش کنیم، 3ـ از قوانین ناعادلانه اطاعت نکنیم" یا می‌گوید: "اگر در یک جامعه کسی ناعادلانه در زندان است، اگر اعتراضی بدان نشود این زندانی بودن حقانیت پیدا خواهد کرد و درست پنداشته خواهد شد." مهاتما گاندی نیز در این باره می‌گوید: "امتناع از مشارکت برای مبارزه با بی‌عدالتی و قوانین ناعادلانه خود عملی خشونت‌آمیز است."
عدم خشونت با تمامی روش‌هایش، اصلی‌ترین تاکتیک در جنبش‌های ملی‌گرایانه هندیان، آفریقائیان، جنبش‌های مدنی سیاهپوستان آمریکا و جنبش‌های کارگری و ضدجنگ در بسیاری از کشورها بوده است. از معروف‌ترین این جنبشها می‌توان به مبارزه‌ی منفی گاندی در جریان عدم پرداخت مالیات نمک در 1930 اشاره کرد که سرانجام آزادی هند را از اشغال انگلیس در سال 1947 به دنبال داشت، یا در سال 1955، خانم "روزا پارک" (Rosa Park) در آمریکا از نشستن در صندلی‌هایی که ویژه‌ی سیاهان بود خودداری کرد و بر صندلی دیگری نشست به خاطر این کار از اتوبوس بیرون و دستگیر شد، این اقدام انفرادی جنبشی مردمی به رهبری "دکتر مارتین لوترکینک" را به وجود آورد که در اعتراض اتوبوس‌ها را بایکوت و پیاده رفت‌وآمد می‌کردند و سرانجام در 13 نوامبر 1956 با گذشت بیش از یکسال این قانون لغو گردید، یا مقاومت انقلابی نلسون ماندلا که آپارتاید نژادی را در آفریقای جنوبی برچید، از رهبران نامدار دیگر این عرصه "دالای لاما" و "مادر تزار" و...، جنبش مادران قابلمه به دست در برابر کاخ ریاست جمهوری آرژانتین بود. همچنین از دهه‌ی 1980 تاکنون دیکتاتوری‌های لهستان، چکسلواکی، روسیه، بلغارستان، آلمان شرقی، رومانی، مجارستان، استونی، لاتویا، لیتوانی، شیلی، آرژانتین، برزیل، نیکاراگوئه، پاناما، تایلند، اندونزی، اسلوانی، آلبانی، یوگسلاوی، زئیر، سنگال، هائیتی و آفریقای جنوبی در برابر جنبش‌های مردمی غیرخشونت‌آمیز تسلیم شده‌اند. در پروسه‌ی مقاومت انقلابی، نافرمانی مدنی یکی از شاخه‌های مبارزه است. نافرمانی مدنی (dience ciril disobe) عدم همکاری و اطاعت نکردن مردم از درخواست‌ها، فرامین و قوانین دولتی است، نقطه مقابل اطاعت‌پذیری و فرمانبرداری (Gehorsam) قرار می‌گیرد که می‌تواند به قطع‌شدن دست حکومت از مهمترین منبع قدرت (اطاعت مردم به عنوان مهمترین منابع قدرت حاکمان) گردد و تضعیف حکومت و حتی سقوط آن را در پی داشته باشد. البته شایان بحث است که هدف نافرمانی مدنی در کشوری دارای قانون یا نیمه دمکراتیک اصلاح‌طلبانه می‌باشد که هدف آن تنها تغییر در قوانین ناعادلانه است و با کلیت ساختار حکومتی مشکلی ندارند که بر اساس تقسیم‌بندی "رونالد دروکین"، مدرس فلسفه حقوق در دانشگاه آکسفورد بر پایه انگیزه معترضین به سه دسته‌ی نافرمانی سیاست بنیاد، نافرمانی عدالت بنیاد و نافرمانی اخلاق بنیاد، تقسیم می‌شود که بر این اساس صاحب سه خصوصیت دیگر : 1ـ آشکار بودن، 2ـ دارابودن اهداف سیاسی، 3ـ ابا نداشتن از تحت پیگرد و مجازات قرارگرفتن است. اما در جوامع دیکتاتورزده، نافرمانی مدنی انقلابی بنیاد است یعنی به عنوان یکی از زیرمجموعه‌های مقاومت انقلابی، هدفش در تنگنا قراردادن و به بن‌بست کشاندن و براندازی رژیم حاکم، افشای عدم مشروعیت، نمایش و علنی‌کردن آن برای افکار عمومی می‌باشد. همچنین می‌کوشد که راه‌های نوین و متفاوت از گذشته را تجربه نماید، جهت دستیابی به این مهم نیز، نیازمند امید، روحیه، تداوم، پایداری و مقاومت است. اقدامی که کمترین نتیجه‌ی آن رهایی جامعه از بی‌تفاوتی و عدم جرئت موضعگیری است، همچنین با کاهش خسارت‌های انسانی، امکان دستیابی سریعتر به آگاهی ملی، حقوقی و دمکراسی را امکان‌پذیر می‌نماید. اگرچه بسیاری از اوقات به برخورد فیزیکی کشیده می‌شود و پلیس از طریق اعمال خشونت باعث کشته و زخمی‌شدن افراد می‌گردد و می‌تواند تأثیرات نامطلوبی به بار آورد اما از این جهت که ناراضیان به‌طور آگاهانه و با شناخت و تصمیم، قوانین را نقض و مقابله با حکومت را برمی‌گزینند، ایستادگی و مقاومت و پایداری می‌تواند راه موفقیت و پیشرفت را هموارتر نماید و همزمان با به چالش‌کشیدن حاکمیت، ضررهای انسانی و مادی و سطح برخوردها نیز تغییرات چشمگیری به خود ببیند.
از سوی دیگردر دهه‌های اخیر شکل‌های جدیدی از این مبارزات در بخشی از جهان توسعه بیشتری یافته است که عبارت است از روش‌های "مفهومی و زیبایی شناسانه" مقاومت که بیشتر در آثار هنری مانند: فیلم، موسیقی، تئاتر، کاریکاتور و... نمود پیدا می‌کنند، و یا روشهای "بدون مرکز" مبارزه که نمونه مهم آن مبارزات الکترونیک و ارتباطی بر پایه اینترنت و مخابرات می‌باشد که در سال 1994 توسط گروهی با نام "گروه هنر انتقادی" مطرح شد و توسط جنبش‌های طرفدار "زاپاتیست‌ها" در مکزیک و سایر نقاط جهان کاربرد یافت که از این طریق توانسته‌اند توجه مردم را به ترور، شکنجه، نسل‌کشی و خشونت دولتهای مستبد و توتالیتر در اقصی نقاط جهان جلب کنند. یکی دیگر از متودهای مبارزه‌ی منفی استفاده از روشهای سمبولیک جهت جلب توجه مردم و آگاهی‌بخشی بیشتر به جامعه است یکی از متداولترین این روشها، استفاده از نوارهای رنگی است برای مثال، روبان سفید از سال 1989 به عنوان سمبل مبارزه برای توقف خشونت علیه زنان تبدیل شد، روبان آبی (حمایت از حق آزادی بیان و عقیده)، روبان خاکستری (حمایت از آسیب‌دیدگان ترور)، روبان زرد (حمایت از خانواده زندانیان سیاسی، مفقودین و گروگان‌ها)، روبان قرمز (جنبش مبارزه با ایدز) و... است. مقاومت انقلابی در ایران، کردستان و کردستان ایران، تاریخ و تجارب خاص خویش را داراست. برای مثال خیزش غیرخشونت آمیز مردم ایران که موفقیت چشمگیری را نیز در پی داشت، جنبش تحریم تنباکو در عصر ناصرالدین شاه قاچار و ملی‌شدن چاه‌های نفت ایران در زمان مصدق بود. در کردستان این شیوه‌ی مبارزه بیشتر از سایر بخش‌های کردستان در بخش تحت سلطه‌ی ترکیه به مرحله‌ی عمل درآمده است. چند نمونه‌ی برجسته‌ی آن، سوگند یادکردن لیلا زانا با زبان کردی در پارلمان ترکیه و در حالی که رنگهای ممنوعه‌ی "سرخ، زرد، سبز" را بر گیسوانش آویخته بود، یا رسمیت بخشیدن به عید ملی نوروز، اگرچه در مرحله‌ی آغازین در سال 1991 بیش از 130 شهروند غیرنظامی به خاک و خون کشیده شدند، یا آخرین نمونه‌ی این سری حرکات ایجاد دیوار انسانی در میدان جنگ میان ارتش ترکیه و پیشمرگ‌های کردستان در سال 2008 بود. از سوی دیگر کردستان ایران صاحب تجربه‌ای گرانبها در این زمینه است که آخرین و برجسته‌ترین آن سالروز شهادت رهبر ملی کرد، دکتر قاسملو بود.
همزمان با سلطه‌ی تحمیلی جمهوری اسلامی بر ملیتهای ایران، ملت کرد تلاش نمود که تمامی راه‌های موجود مقابله و دفاع را در برابر رژیم حاکم جهت استقرار صلح و آشتی ملی پیرو و تجربه نماید، یکی از این طرق، مقاومت انقلابی یا مبارزه‌ی منفی بود به طوری که در سال 58، مردم کرد در منطقه‌ی پاوه با تحصن در غار "قوری قلعه"، خواستار تحویل‌دادن اداره‌ی امورات منطقه به دست نیروهای بومی شدند، یا به هنگام حرکت ارتش ایران برای ورود به استان کردستان، مردم کامیاران با تحصن در خیابان‌های شهر و راه‌های اصلی جلو مسیر حرکت ارتش و توپ و تانک و تجهیزات نظامی آنان را سد کردند، اما مهمترین اقدام در آن سالها، تحریم انتخابات رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی در سال 58 از سوی ملت کرد بود.
پس از آغاز جنگ 8 ساله‌ی ایران ـ عراق، به علت سیاست قلع‌وقمع بی‌گسست و مداوم رژیم، ملت کرد بیشترین اهتمام خویش را به مبارزه و مقاومت مسلحانه به عنوان ضرورت زمانی و بهترین پاسخ ممکن و راه مقابله با رژیم اختصاص داد. البته قابل ذکر است که طی آن سالها مردم نمونه‌هایی از مبارزه‌ی منفی را دنبال کردند، برای مثال در شهری همچون سنندج خونین، مردم جهت مخالفت با رژیم خیابان‌ها‌ی شهر را به دلخواه خویش نامگذاری کرده بودند، اسامی که در ضدیت با اسامی مد نظر رژیم بود، یا اینکه اهمیت خاصی به پوشش ملی، شاد و متنوع و مناسبت‌های کردی می‌دادند. حتی آن بخش از مردم که پوششی غیرکردی داشتند، شیوه‌ی پوششان گونه‌ای مخالفت و ابراز انزجار از رژیم و سیاست‌های فرهنگی‌اش را نشان می‌داد. از سالهای دهه‌ی 70 بدین‌سو این پروسه‌ جهتی نوین و متفاوت به خود گرفت، برای مثال زمانی که رژیم می‌خواست با نمایش فیلم‌هایی همچون "کانی مانگا" و "گلها و گلوله‌ها" نسبت به کرد و پیشمرگ‌ها بی‌حرمتی نماید، مردم با سرازیرشدن به سالن‌های سینماها با دادن شعارهای انقلابی غیر از ممانعت از پخش فیلم‌ها، دسیسه‌های رژیم را نیز نقش بر آب کردند. یا پس از توهین هفته‌نامه‌ی "پنجشنبه‌ها" در تهران به زنان کرد، موج عظیمی از نارضایتی و اعتراض اقلیم کردستان ایران را فرا گرفت. از جمله مهمترین مقاومت‌های انقلابی دهه‌ی 70، قیام همزمان اکثر شهرهای کردستان در اسفندماه 77 بود. از نمونه‌های دیگر مبارزه‌ی منفی طی آن سالها، برگزاری باشکوه مراسمات "چهارشنبه‌ سوری"، "نوروز" و "25 مردادماه" را نام برد. فصل طلایی مقاومت انقلابی در تابستان 84 آغاز شد، زمانی که مردم با مستمسک قراردادن شهیدکردن جوان کرد (شوانه سیدقادر) دست به اعتراض زدند، سپس مردم در روز 22 تیرماه جهت قدرشناسی از رهبر شهیدشان در مهاباد و چندین شهر دیگر بازارها را به حالت تعطیل درآوردند، در شهر سنندج نمایندگان NGOهای شهر با تجمع در مقابل استانداری تجمعی دهها نفری را برگزار کردند، پس از آن مردم کردستان در روز 16 مردادماه تمامی مغازه‌هایشان را در اکثر شهرهای کردنشین به حالت تعطیل درآوردند، اقدامی که ادعاهای دروغین رژیم و هژمونی مبتنی بر رعب و هراس افکنی‌اش را به کلی به چالش کشید. در ادامه‌ی این سلسله مبارزات، سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان در زمستان 84 برای حمایت از زندانیان سیاسی و ابراز مخالفت با سیاست‌های نقض حقوق بشر در کردستان از مردم خواست در روزهای 28، 29 و 30 دی‌ماه روزه سیاسی بگیرند، همچنین در تابستان 86 با اعلام صدور حکم اعدام برای عدنان حسن‌پور و هیوا بوتیمار، مبارزه منفی به عنوان مناسب‌ترین راه اعتراض در پیش گرفته شد. در همین رابطه کسبه و بازاریان شهر مریوان با تعطیلی مغازه‌هایشان روزهای 1، 2 و 3/5/86 را در اعتصاب به‌سر ‌بردند، قابل ذکر است مردم مریوان در اواسط فروردین 86 نیز جهت محکوم‌کردن کشتن یکی از جوانان انقلابی مریوان و مجروح‌نمودن دوست دیگرش به مدت یک روز به اعتراض بازار را به تعطیلی کشاندند. همچنین می‌توان به تحریم انتخابات مجلس هفتم و هشتم، ریاست جمهوری نهم و تمامی انتخابات‌ خبرگان در کردستان اشاره کرد. اما این اقدام به مثابه یک فرهنگ مدرن که ملت کرد در حال حاضر با شناخت وافی از جوانب مختلف آن به عنوان روش ضروری مبارزه در کنار سایر روشهای دیگر بر آن تأکید می‌ورزد، نقطه‌ی عطف و مرکزیت آن 22 تیرماه می‌باشد، زیرا دشمن با ترور دکتر قاسملو، تنها هدفش از بین‌بردن رهبریت یا ضربه‌زدن بر یک حزب نبود، بلکه دشمن با آگاهی تمام می‌خواست جنبش ملت کرد را از عقلانیت محوری، عقل انتقادی، اندیشه‌ی مدرن و جهان معاصر جدا سازد و آن را به طریقی متفاوت‌تر از موقعیت جنبش به انحراف بکشاند. اما امروز فرزندان قاسملو، روز شهادت دکتر را به روز خودآگاهی ملی تبدیل کرده‌اند، زیرا مبارزه‌ی منفی به‌غیر از مقابله با رژیم حاکم، آگاهی عمومی و ملی را نیز درپی دارد. مقاومت انقلابی 22 تیرماه که در تابستان 84 آغاز شده است، هر ساله جدای از گسترش و ریشه دوانیدن بیشتر، روش‌های نوین‌تر، مؤثرتر و کم‌‌هزینه‌تر از جنبه‌ی انسانی را تجربه می‌کند به گونه‌ای که 22 تیرماه 87، بدون‌شک در تاریخ مبارزه‌ی کردستان ایران به عنوان اوج و نهایت مقاومت انقلابی و ظهور اعتقاد و باور ملی ملت کرد در روزهای خفقان و خوفناک بیداد به ثبت خواهد رسید. همچنین جنبش کرد با این اقدام در سطحی چشمگیر جریان رشد اندیشه و آگاهی ملی، سیاسی‌شدن علمی و مدرن جنبش، همبستگی عمومی و انسجام صفوف مردمی را وسعت بخشید. از سوی دیگر شاهد آن بودیم که اعتصابات تمامی طبقات و اقشار اجتماع را دربر گرفت، بازاریان بازار را تعطیل، ساکنین روستاها از آمدن به شهرها و محصلین از رفتن به کلاسهای درس خودداری و ورزشکاران از حضور در میادین ورزشی امتناع نمودند. در آن شب چراغ تمامی منازل به مدت 3 دقیقه خاموش و همچنین مردم در عصر آن روز با پوشش ملی که یکی از خصلت‌های مقاومت انقلابی است سیمایی کردستانی به تمامی اموراتشان بخشیده بودند.
از منظری دیگر، یکی از عوامل و مشکلات مبارزه‌ی کرد، هزینه بیش از حد مبارزه برای کردها بود که ضعیف‌شدن ملت کرد و تقویت سلطه‌گران را درپی داشت، زیرا در فضای ملیتاریزه و سرکوبگری نظامی به علت تجهیز‌بودن دشمن به سلاح‌های مدرن و پیشرفته، ضربات کشنده‌ای بر مردم غیرنظامی وارد آمده است، اما واقعیت آنست که رژیم ضمن ترس و وحشت از عرصه‌های مبارزه‌ی غیرمسلحانه و مقاومت‌طلبانه، توان مقابله با آن را نیز تا حدودی از دست می‌دهد که نمونه عینی آن اعتصابات 22 تیرماه امسال بود که خوشبختانه هیچ هزینه‌ی انسانی به دنبال نداشت.
امروز شرایط و معیارهای جهانی و ضرورت عصر کنونی، مبارزه از کانال‌های مسالمت‌آمیز را می‌طلبد، در حالی که جمهوری اسلامی به علت ترس از این سیاق مبارزه مشارکت‌کنندگان را به سربازان "انقلاب مخملین"، "براندازی نرم" و "ناتوی فرهنگی" نامگذاری و متهم می‌کند. از محاسن مهمش این است که می‌توان به پایداری و ثبات طولانی‌تر نتایج آن اشاره کرد و اینکه امکان بازگرداندن آن به عقب ممکن نیست و همزمان نیز بر هردو لایه حکومت و مردم تأثیرگذار می‌باشد، و نه‌تنها روش‌های دیگر مبارزه را خنثی و به حاشیه نمی‌راند، بلکه نیرویی بالقوه و محرک برای گسترش و تجدید سازمان تمامی سبک‌های مقابله، مبارزه و حتی دفاع مسلحانه می‌باشد که همچون حقی مشروع در چهارچوب دفاع مشروع تعریف و بدان اعتراف شده است.
اکنون می‌باید احزاب و گروههای کردستانی با طرح و برنامه‌ریزی دقیق و تنظیم‌ شایسته‌ی ضرورت‌های استراتژیک و تاکتیکی مقاومت انقلابی، ضمن رهبریت و پیشروبودن در مبارزه به آن بیندیشند که چگونه می‌توان این فعالیت‌ها را به تمامی از حالت خودجوش بودن خارج و در چهارچوبی کانالیزه شده و ارگانیک استمرار آن را تضمین کرد، نقاط ضعف و قوت مردم و رژیم را بشناسند، سعی کنند امکانات و احتیاجات مبارزه‌ی منفی را در داخل و خارج از کشور همچون آژانس‌های خبررسانی، کانون وکلا و نهادهای حقوق بشری تشکیل دهند، همچنین شناخت شرایط و چگونگی اقدام با توجه به فرصت‌های مناسب و در دسترس، تجربه شیوه‌های مختلف جهت رسیدن به ساده‌ترین و با نتیجه‌ترین راهکار، اهمیت‌دادن به آموزش و مهارت بخشی جهت تسلط بر ترس و تهدیدات سر راه و توطئه‌های دشمن و قوی نگه‌داشتن روحیه‌ی انقلابی، اراده‌ی پولادین و اعتماد و ایمان جمعی توده‌های مردمی شرکت‌کننده در مبارزه بسیار ضروری است. همچنین سمبل، نشانه‌ها و شعارها، زمان مناسب، برای چه؟ برای که؟ پرسش‌ها و ابعادی هستند که می‌باید با دقت هرچه تمامتر مدنظر قرار گیرند. مهمتر از تمامی مباحث مورد اشاره، پوشش رسانه‌ای مبارزه است که می‌تواند بیش از تمامی عوامل نتیجه‌بخش بودن و پایداری آن را تضمین نماید. ما می‌باید تمامی ایده‌های خویش را در مرحله‌ی عمل پیاده نماییم، زیرا دمکراسی بدون مبارزه‌ی عملی به دست نخواهد آمد، همچنانکه شهید دکتر قاسملو می‌فرماید: "آزادی بها می‌خواهد".
مردم طی این سالها تا آنجا که برایشان امکان داشته و ممکن بوده است در صحنه حضور یافته‌اند. اکنون نیز پیشرو و رهبریت همچون دیروز، در دست احزاب ملی می‌باشد تا بتوانند با کانالیزه‌کردن این پتانسیل‌ها، افقی روشن را برای ملت خویش ترسیم نمایند که این امر نیز در طی سالهای آتی و روزهای پیش‌رو به وضوح خود را نمایان خواهد ساخت.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر