۱۳۸۹ خرداد ۱, شنبه

دولت وحدت ملی، جدال اقتدارگرایی در میان حامیان قدرت


خوانش گذرای تاریخ حکمرانی جمهوری اسلامی، بیانگر و نمایانگر ساختاری پارادوکسیکال است که به شکلی از اشکال جمع اضداد و سازش میان ناسازه‌هاست. این گونه اتحاد نیز برآمده از منش و بینش قدرت‌طلبی و حرص و ولع بیش از حد آنان نسبت به ماندگاری بر اریکه‌ی قدرت و حکمرانی است، از جهتی دیگر حضور و اعمال "وحشت انقلابی" (استفاده از خشونت یا تهدید به استفاده از آن توسط رهبران انقلاب برای ایجاد نگرش تمکین‌کننده نسبت به سیاست‌هایشان)، وضعیت موجود را سامان داده است. البته بدون شک، وجود رهبری معصوم(!؟) و بری از هرگونه اشتباه و انتقادی تحت عنوان "ولایت مطلقه فقیه"، کاربست این ساختار ناموزون، جاه‌طلب و منفعت‌طلب هم کاسه می‌باشد. بدین علت اگر چه تضادها و جنگ بر سر انحصار بیشتر منابع و مراکز قدرت در میان جناح‌های رژیم، در حد لزوم به بیرون نشر نکرده است، اما برکناری و خانه‌نشین کردن "آیت‌الله منتظری"، مرگ مشکوک "احمد خمینی" و نمونه‌های جدید تقابل در جریان افشای جعلیات "کردان" و افشاگریهای "عباس پالیزدار"، به نوعی از انواع حکایتگر دهان باز کردن زخم مزمن و جنگ سرد انحصار قدرت در میان شاخه‌های مختلف در اندرون جناح‌های راست و چپ رژیم است، به عبارتی دیگر در مابین حکومت دوفاکتوی رژیم (حاکمیت دوگانه ـ دولت در دولت)، جنگ حفظ قدرت و توازن صدارت به علت متکثر گشتن نحله‌ها، گسترش و حادتر شده است.
اما مشکل کنونی از آنجا ناشی شده است که در وضعیت فعلی جناح اصولگرای رژیم که پیشتر چندین مرتبه (همچون: رقابت‌های مجلس چهارم، مجلس هفتم و هشتم)، جناح چپ رژیم و " مجمع روحانیون مبارز" را از امکان حضور در ساختار قدرت محروم کرده بود، اکنون در وسط دوراهی تاریک و مبهم در منگنه قرار گرفته و سعی در گذر از وضعیت موجود را دارند. جناح اصولگرای رژیم که در انتخابات ریاست جمهوری نهم با تشکیل سازمانی تحت عنوان "شورای هماهنگی نیروهای انقلاب"، می‌خواست تمامی نحله‌های جناح راست را در زیر یک سقف گردهم آورد و تنها یک نفر (علی لاریجانی) را نامزد انتخابات نماید، به علت عدم تمکین احمدی‌نژاد، شکست خوردند و آرای لازم را کسب ننمودند. حتی احمدی‌نژاد پس از رسیدن به قدرت، ریش سفیدان "جامعه روحانیت مبارز" و بزرگان "موئتلفه" را دور زد و با حرف‌شنویی مطلق از خامنه‌ای و اجرای اوامر او، خود را به عنوان شخص مطلوب رهبر رژیم جا انداخت و حتی کسانی امثال: " علی لاریجانی، محمد باقر قالیباف، احمد توکلی، علی اکبر ولایتی و محسن رضایی" را نیز در کابینه خویش جای نداد.
اکنون خامنه‌ای، احمدی‌نژاد را به عنوان "انقلابی، متعهد، کارآمد، فعال و شجاع" نام می‌برد ودولت او را "یکی از محبوب‌ترین دولت‌ها بعد از مشروطه تا امروز، در طول این صد سال" می‌داند. در حالی که اصولگرایان برخلاف رهبری معتقدند "که نه کشور با این رئیس جمهور و سیاست‌هایش قابل اداره‌کردن است، و نه احمدی‌نژاد قابل اصلاح"، بدین سبب برای "عبور از احمدی‌نژاد" و فرار از برچسب ضدیت با رهبر، همچنین برای گریز از افتادن در چالش یک انتخابات دوجانبه، که در یک طرف احمدی‌نژاد و سوی دیگر شخصی اصلاح‌طلب باشد ـ که بنا به اظهارات اخیرشان خط قرمز آنان است ـ ایده‌ای تحت عنوان "طرح دولت وحدت ملی" را مطرح نمودند.
ابتدا در تاریخ 3/6/87، علی اکبر ناطق نوری، ریاست دفتر بازرسی رهبر جمهوری اسلامی، طرح تشکیل دولت وحدت ملی را مطرح نمود، البته قابل ذکر است که علی لاریجانی، پس از خروج از شورای امنیت ملی (19/9/86)، از تئوری دولت وحدت ملی سخن گفته بود. حتی این طرح به غیر از پشتیبانی اشخاصی مثل: (علی لاریجانی، محسن رضایی، مهدوی کنی و محمد یزدی)، عسکر اولادی، با هنر، محمد نبی حبیبی و جامعه روحانیت مبارز را نیز به سوی خود متمایل و جذب کرد. بر اساس این طرح، رئیس جمهور از جناح اصولگرایان یا دست کم کسی بود که اصولگرایان حساسیت کمتری روی او داشته باشند. همچنین کابینه دولت نیز از ترکیبی از افراد میانه‌رو تکنوکرات هر دو جناح که از نظر اجرایی و مدیریتی توانمند باشند، تشکیل گردد.
اما پس از آنکه رهبران "حزب کارگزاران سازندگی"، از جمله کرباسچی، در آخرین همایش این حزب (13و14/9/87)، از این طرح به عنوان تضمینی برای توسعه کشور حمایت و استقبال کردند، البته این موضعگیری از سویی نیز حاکی از رضایت هاشمی رفسنجانی به عنوان پدرخوانده‌ی کارگزاران است، طیف احمدی‌نژاد، طرح مذکور را "عوامفریبانه"، مشکوک"، "جنگ روانی علیه دولت"، "معامله بر سر مصالح مردم"، "توطئه عیله دولت" و "چراغ سبز به دشمن برای انقلاب مخملین" خواندند و غوغا و تبلیغات رسانه‌ای عظیمی را در نفی آن به راه انداختند. در حالیکه اصل این طرح نیز فی‌النفسه تشکیل دولتی علیه ملت و نه برای ملت و نه در خدمت منافع ملی بود. برای مثال، ناطق نوری می‌گوید:"راه‌ حل موفقیت در کشور استفاده از همه‌ی نیروهای موجود و تشکیل دولت وحدت ملی از میان همه کسانی است که درد دین و دغدغه ایران دارند"، یا اینکه علی لاریجانی اظهار می‌کند:"رهبری به عنوان پرچمدار راه سعادت را مشخص کرده‌اند و کسانی که وحدت ملی را قبول دارند باید پشت سر ایشان حرکت کنند". اما در این میان، حسین شریعتمداری، نماینده‌ی خامنه‌ای در کیهان نیز این طرح را "میدان فریب دولت ملی" خوانده و بر این اصل مصر است که هدف این طرح شخص محمود احمدی‌نژاد و "نفی دولت اصولگرای" اوست. حقیقت این است که مفاهیم به‌خصوص سیاسی در جمهوری اسلامی، معنا و مفهومشان بالکل متفاوت از معنای واقعی مفاهیم در ادبیات سیاسی است. بدین علت در اینجا نیز بحث از مقوله‌ی دولت وحدت ملی، هرگز به معنای آن نیست که جهت حفظ اتحاد مطلوب ملک و ملت و مشارکت و حضور تمامی ملیتها در ساختار سیاسی کشور (مثل: عراق، لبنان، افغانستان)، طرحی اینچنینی با مد نظر قرار دادن تمامی مؤلفه‌ها تدوین و ارائه شده باشد. زیرا رژیم حتی در میان مومنان و مقلدان و نیروهای وفادار به خویش نیز، "خودی" و "غیر خودی" می‌نماید. بدین علت با توجه به جریان رویدادها و اظهارات نحله‌های مختلف، همچنین نقطه‌نظرات کارشناسان سیاسی، کوشش در جهت "عبور از احمدی‌نژاد"، انحصار اشتراک مراکز قدرت و منابع ثروت در مابین تمامی نحله‌های جناح اصولگرای رژیم می‌باشد. زیرا بر این اعتقادند که احمدی‌نژاد با شانتاژهای پوپولیست مآبانه‌ی خود، نیرو و فرصت مانوردهی را از آن گرفته است. از سوی دیگر، نه جناح راست می‌تواند از اصلاح‌طلبان پشتیبانی نماید و نه اصلاح‌طلبان حکومتی همکاری لازم را با اصولگرایان میانه‌رو خواهند داشت. در واقع اصولگرایان این ایده را به عنوان تاکتیکی به‌کار گرفتند که ضمن دورزدن احمدی‌نژاد، اصلاح‌طلبان را نیز در حالت استیصال و درماندگی قرار دهند. اما اکنون که یکی از طیف‌های نزدیک به اصلاح‌طلبان (کارگزاران سازندگی)، جهت همکاری اعلام آمادگی نموده‌اند، بار دیگر توپ را به زمین اصولگرایان انداخته‌اند، اما عجیب آنست که دیگر هیچ طرفی خود را صاحب آن نمی‌کند و زیر بار طرح آن نمی‌رود. زیرا دولت وحدت ملی که رضایت خامنه‌ای را نیز در پی داشته باشد بنا به اظهارات خامنه‌ای در دانشگاه علم وصنعت، دولت نهم به سرپرستی احمدی‌نژاد است، نه کابینه‌ای که از گروهها و اشخاص مختلف نحله‌های متعدد وفادار به رژیم شکل گرفته باشد و مخالفان و منتقدان نیز طبق اظهارات خامنه‌ای "شاه سلطان حسین‌ها" هستند.
بدون شک افول یا همچنان در دستور کار قرار داشتن این طرح، ماراتون دهم نمایش انتخابات ریاست جمهوری ایران و کشمکش نحله‌های ولایی (ذوب‌شدگان در ولایت) را جهت قبضه‌ی قدت و سهم‌خواهی و برخورداری از قدرت و ثروت را به گونه‌ای دیگر رقم خواهد زد و جریان و سیر حوادث و رویدادها طی هفته‌ها و ماههای آتی، حقایق بیشتری را در برابر دیدگان ما قرار خواهد داد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر