۱۳۸۹ خرداد ۴, سه‌شنبه

نوجوانان؛
 
سرمایه‎های ملی و قربانیان توتالیتاریسم


جمهوری اسلامی از همان آغاز روی کار آمدن، بلعکس رژیم‎های استبدادی کلاسیک که تلاش کرده‎اند مردم را در انزوا نگه دارند، تمامی سعی‎اش بر این بوده است که تود‎ه‎های مردمی را در سیر رویدادها شرکت دهد. اما این مشارکت‎دهی به مفهوم شراکت آنان در ساختار قدرت و شخصیت‎دهی و مسئولیت‎بخشی به فرد و جمع نبوده است، بلکه به خدمت درآوردن و به کارگیری احساس و اعتقادات مذهبی و احساس سیاسی آنان در جهت اعمال ترس و وحشت انقلابی بوده است، تا از این طریق توسط بخشی از مردم، بخش دیگری از مردم را تصفیه یا سرکوب و مجبور به سکوت نماید و همچنین مبلغ آن باشد که نماینده‎ مردم است و مردم نیز حامی‎اش هستند و بدین وسیله شرعیت به عدم مشروعیت خود دهد. البته این قبیل شانتاژها نمونه‎های تاریخی دیگری نیز در رژیم‎های فاشیستی دارد. پالمیرو تولیاتی، سیاستمدار ایتالیایی درباره‎ی سازمان‎یابی فاشیسم در ایتالیا نوشته است که شعار فاشیستها این بود "مردم را سازمان یافته نگه داریم، اما به سازمانها خصلتی ارتجاعی بدهیم". این تعریف از توتالیتاریسم ایتالیایی، همخوان با ماهیت و کارنامه‎ی کاری جمهوری اسلامی می‎باشد.
در حالی که در کشور ارتش وجود داشت، سپاه پاسداران در 2 اردیبهشت 58 به فرمان خمینی تشکیل گردید و پس از آن در مورخه‎ی 5 آذرماه 1358 بنا به درخواست خمینی "نیروی مقاومت بسیج" با نام "بسیج مستضعفین" تأسیس گردید. سازمانی که خمینی به عنوان ارتش 20 میلیونی از آن سخن می‎گفت. این نیرو به عنوان یکی از 5 نیروی سپاه پاسداران به شمار می‎رود و در حال حاضر نیز چه از نظر پشتیبانی و چه از نظر فرماندهی، تحت امر فرمانده سپاه قرار دارد. به‎غیر از گردانهای الزهرا (خواهران) و عاشورا (برادران)، از نظر چارت سازمانی، بسیج دانش‎آموزی، دانشجویی، ادارات، عشایر، کارگران، مساجد، خواهران و ... را در بر می‎گیرد. از سوی دیگر قانون تشکیل و توسعه بسیج دانش‎آموزی که از طرف وزارت آموزش و پرورش و نیروی مقاومت بسیج تنظیم گردیده بود در مورخه 9/2/75 توسط مجلس تصویب گردید. طرح و اقدامی که با مدنظر قرار دادن واقعیت‎ها و اسناد غیرقابل انکار موجود، میلیشیا نمودن نوجوانان و جوانان است. زیرا در طی جنگ 8 ساله، طبق آمارهای منتشره از طرف رژیم، بیش از 550 هزار دانش‎آموز از طریق همین نهاد به جبهه‎های جنگ اعزام شدند که از میان آنان 36 هزار نفر کشته و مفقود، بیش از 2853 نفر معلول و بیش از 2433 نفر نیز به اسارت نیروهای عراق درآمدند. از سوی دیگر، رژیم، 8 آبانماه، روز کشته شدن حسین فهمیده، نوجوان 13 ساله ایرانی را که عملیات انتحاری انجام داد به عنوان روز "نوجوان" و "بسیج دانش‎آموزی" تعیین کرده است و چنین تبلیغ می‎کند که باید نوجوان ایرانی او را به عنوان سمبل و الگوی خویش قرار دهند. برای نهادینه کردن این تفکر، رژیم با در پیش گرفتن راهکار و مشوق‎های جذاب و حتی فشارهای گوناگون، 4 میلیون و 600 هزار دانش‎آموز را در بسیج سازماندهی کرده است، اقدامی که مغایر با اصول بین‎المللی می‎باشد و مراکز مرتبط و یونیسف نیز به طرزی تعجب‎برانگیز در قبال آن سکوت کرده‎اند. در صورتی که بنا بر کنوانسیون‎های بین‎المللی حقوق کودک، بخصوص مواد 38 و 19، عضویت و شرکت کودکان زیر 18 سال در نهادهای نظامی و شبه‎نظامی ممنوع است. همچنین جامعه‎شناسان این مسئله را سوءاستفاده از کودکان می‎دانند و آن را از مصادیق بارز خشونت علیه کودکان محسوب می‎کنند. زیرا هم کارشناسان امور تعلیم و تربیت و هم جامعه‎شناسان بر این عقیده هستند که این سیاست حکومت، تولید، توسعه و گسترش خشونت در میان نسلی است که فردا حکومت و مدیریت جامعه را برعهده می‎گیرد. بر این اساس بسیج دانش‎آموزی و سمبل‎ها و اهدافش در پی نهادینه ساختن خشونت‎ورزی و جزم‎اندیشی به عنوان یک فرهنگ در جامعه است. زیرا نیروی بنیادگرا و خوگرفته با گفتمان خشونت‎ورزی و توهم دشمن و دشمن‎تراشی، ابزار و وسیله‎ی توسعه و تعمیم سیستم کنترل در حوزه‎ی فردی، خانوادگی و عمومی خواهند بود و همیشه به عنوان نیروی فعال کنترل اجتماعی ـ سیاسی در خدمت پیاده کردن اهداف قدرت عمل خواهند کرد. پدیده‎ای، که تحت عنوان کنترل فاشیستی حیات سیاسی ـ اجتماعی در ایران از آن نام برده می‎شود، زیرا خود بسیج در رقمی غلوآمیز مدعی آنست که 13 میلیون و 600 هزار عضو دارد که حدود 5 میلیون زن و 4 میلیون و 700 هزار نفر آن دانش‎آموز هستند. همچنین براساس تحقیق "مرکز استراتژی و تحقیقات بین‎المللی" در واشنگتن بسیج 900 هزار نیروی فعال و 300 هزار نیروی ذخیره دارد که بخش چشمگیری از ثروت کشور نیز به آنان اختصاص یافته است. برای مثال، بر اساس قانون برنامه چهارم توسعه بایستی هر سال 400 میلیارد تومان برای بسیج در نظر گرفته شود که در سال 88، بودجه بسیج 45 میلیارد و 238 میلیون تومان افزایش یافت. همچنین بنابر گزارش BBC در سال 83 برای تهیه تجهیزات گردانهای عاشورا و الزهرای بسیج معادل 350 میلیون دلار از محل حساب ذخیره ارزی به بسیج اختصاص یافته است. نیرویی که در طول 30 سال گذشته، نقش پاسداری و حفظ فضا و جو میلیتاریستی و رعب‎افکنی در کشور را به انجام رسانده است.
روال معمول این است که کودکان، نوجوانان و جوانان در همه‎ی کشورها و سیستم‎های آموزشی به گونه‎ای دمکراتیک و به دور از هر گونه گفتمان و فرهنگ مرگ‎دوستی و جنگ افروزانه تربیت شوند و ارزشهای انسانی و مسالمت‎جویانه که فرهنگ مدارا و تساهل و تسامح است برای آنها درونی گردد تا دیدگاه و مبانی فکری آنها نسبت به افراد و تمامی بشریت مبتنی بر انسان‎محوری باشد.
اما جمهوری اسلامی نوجوانان را خمیرمایه و ابزاری قلمداد می‎کند که ضروری است بر پایه‎ی خواست و آرمانهای انحصارطلبانه و ایدئولوژیک خود بدانها شکل دهد، قالب‎پذیرشان نماید و به کارشان گیرد. اصلی‎ترین مکانیسم این هدف نیز بسیج دانش‎آموزی می‎باشد، سازمانی که در آن، نوجوان و جوان به سمت بنیادگرایی سوق داده شده و در نهایت به بینش و اقناعی دست می‎یابد که کرامت و رسالت انسان را آمادگی و اراده‎ی "عملیات استشهادی" می‎دانند، همزمان با آن نیز با تشویقشان به کار خبرچینی در محیط خانواده و جامعه، جوهر انسانی‎اشان را لکه‎دار و سطح اعتماد اجتماعی را تا پایین‎ترین حد ممکن کاهش می‎دهند. همچنین عضویت در بسیج به عنوان زیر‎مجموعه سپاه‎پاسداران که نیرویی تروریستی می‎باشد آگاهانه یا ناآگاهانه به معنای همکاری و پشتیبانی از ترور محسوب می‎گردد. البته در این اواخر نیز به فرمان خامنه‎ای وظیفه‎ی مقابله با "تهدیدات نرم" یا به مفهومی دیگر سرکوب خیزشها و اعتراضات شهروندان به طور رسمی به بسیج واگذار شده است که بدون تردید دانش‎آموزان و دانشجویان بسیجی (نوجوانان و جوانان) در چنین حالتی، همچنانکه در تظاهراتهای اخیر ایران مشاهده گردید بایستی نقش کلیدی رودررویی با مردم را برعهده بگیرند.
بدین علت افشای هدف و قصد رژیم از بسیج نمودن نوجوانان مسئولیت بسیار مهم و حساس فعالان مدنی و اپوزیسیون دمکرات می‎باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر