سیاست خاورمیانهای آمریکا؛
منافع دولتها و حقوق ملتها
منافع دولتها و حقوق ملتها
یکی از اساسیترین موانع بر سر راه آمریکا برای پراکتیزهنمودن طرح خاورمیانهی بزرگ همزمان با مسئلهی تروریسم، منافع مشترک و همپیمانی تاریخی آن کشور با برخی از کشورها و طرفهای صاحب نفوذ منطقهای میباشد. در طرح آمریکا دمکراتیککردن سیستم حکومتی کشورهای منطقه گام اساسی و عاملی لازم برای ریشهکنکردن ترور در بلندمدت میباشد. از سوی دیگر خاورمیانه موزائیک ملتها و اکثر کشورهای این منطقه متنوع و دارای ساختاری با اقوام و آیین و مذاهب گوناگون میباشند که این ملتها تاکنون نتوانستهاند در چهارچوب جغرافیا و نظامهای سیاسی موجود جایگاهی را به خود اختصاص دهند. بعد از آمدن آمریکا به منطقه و سقوط حکومت بعث و تهدید کشورهای محور شرارت (ایران، سوریه و...)، بخشی از این ملتها، از جمله ملت 40 میلیونی کرد به این نتیجه رسیدند که کرد و آمریکا صاحب منافع مشترکی میباشند که اساس آن همکاری در جبههی ضدترور و مبارزه برای تحقق دمکراسی و دوریگزیدن ار فرهنگ خشونتورزی در منطقه میباشد. بعد از شکست عراق در جنگ با نیروهای ائتلاف، ترکیه و ایران که تا آن هنگام به طرق مختلف پشتیبانی خود را از رژیم عراق نشان داده بودند ـ حتی پارلمان ترکیه مجوز ورود نیروهای آمریکایی از خاک ترکیه به داخل عراق را صادر نکرد ـ اما پس از شکست بعث فوراً از آمریکا خواستند که نیروهای مخالف آنان را که در خاک عراق مستقر هستند مورد هجوم قرار داده و تشکیلات آنان را متلاشی نماید. ترکیه و ایران در صدد برآمدند تا با سوءاستفاده از جنگ علیه تروریسم، موج نوینی را که در اصل سیستمهای دیکتاتورزدهی منطقه را هدف قرار داده بود به نفع خویش مصادره نمایند و خود را قربانی تروریسم نشان دهند و فریاد برآورند که اگر ایالات متحده این حق را به خود میدهد که از آن سوی جهان به خاورمیانه آمده و علیه دشمنانش مبارزه نماید، این حق هم برای ما محفوظ است که مخالفان خویش را در کشورهای همسایه مورد یورش قرار دهیم. اینچنین خوانشی از جنگ ضدترور آمریکا، به کلی ناهمخوان با اهداف نیروهای ائتلاف در عراق و سیاستهای آمریکا به نسبت منطقه بوده و همچون ابزاری به خدمت سیستمهای سرکوب و انکار حقوق ملتهای تحت ستم و اقلیتهای منطقه درمیآید. ترکیه و ایران با استفاده از وضعیت آشفته و ثبات ناپذیر عراق، که هر دو کشور هم نقشی در تداوم خشونتورزیهای آن داشتهاند، به طور مستمر اقلیم کردستان را به بهانه ریشهکنساختن تروریسم، آماج حملات توپخانهای، هوایی و زمینی خویش قرار دادهاند همچنین هر گونه همکاری خویش با نیروهای همپیمان جهت ایجاد آرامش در عراق را به همکاری آمریکا علیه نیروهای مخالف آنان در اقلیم کردستان منوط کردهاند. در این میان همپیمانی تاریخی ترکیه با آمریکا و وجود منافع مشترک دو کشور و قرارگرفتن نام کردهای مخالف دولت ترکیه در لیست سیاه آمریکا، بهانهی مناسبی برای ترکیه گشتهاست جهت اینکه ضمن تداوم و گسترش حملات خویش علیه مواضع شبهنظامیان کرد مستقر در مناطق مرزی کردستان عراق، خواستار اعلام موضع شفاف آمریکائیها و اقدامات عملی آن کشور در سرکوب آن شبهنظامیان باشد.
آمریکا هم به دلیل ترس از آغاز جنگی دیگر در منطقه و ناثباتی بیشتر اوضاع کنونی تحت فشار و تهدیدات ترکیه، طی دیدار رسمی بوش و اردوغان در کاغ سفید اعلام داشت که: "تمام اطلاعات جاسوسی آمریکا را در اختیار ترکیه قرار خواهد داد".
نتیجهی این تهدیدات و فعالیتهای دیپلماتیک آن شد که در نیمهشب 16/12/2007، ساعت 2:10 تا 4:45 صبح،50 فروند هواپیمای جنگی ترکیه، کوهستانهای قندیل و تمامی مناطق کوهستانی مرزی را هدف بمباران قرار دادند، این حملات هوایی و توپبارانها که از آن شب بدین سو همچنان ادامه داشته است بیشتر به روستاها، مدارس، مراکز بهداشتی و باغ و مزارع و زمینهای کشاورزی و دامهای ساکنان منطقه و مردم غیرنظامی آسیب وارده کرده است به گونهای که کمیسیون عالی پناهندگان وابسته به سازمان ملل متحد اعلام کردهاست که به علت بمباران ترکیه (روز اول)، 1800 کرد از کاشانهی خویش آواره شدهاند که کودکان و زنان و سالخوردگان هم در میان آنان به چشم میخورند و تمامی آنان غیرنظامی و مردم بیدفاع هستند، همچنین عدهای از ساکنین شهید و مجروح گشتهاند.
برداشتها و نتایج این حملات حاکی از آن است که میباید نیروهای کرد ضمن بازنگری در اتخاذ مواضع و سیاستهایشان به گونهای دوراندیشانهتر تصمیماتشان را اعمال نمایند تا همزمان با کمک به جنبش دمکراتیزاسیون منطقه، باعث ضعف نیروهای صلحطلب نگشته و بهانه به دست جنگطلبان و آشوبگران ندهند که بتوانند با خلق فضای مرگ و آشوب امنیت منطقه و اقلیم کردستان را در معرض تهدید قرار دهند و با تحریف مفهوم ترور و استفاده ابزاری از آن، مقاصد تروریستی و طرحهای ژینوساید و آسیمیلاسیون خویش را کانالیزه نموده و به نام امنیت ملی و دفاع از کرامت و وطنساختگیاشان، آزادی و دمکراسی را سرکوب و حقوق اولیهی شهروندان را نقض نمایند.
پوپر میگوید: "در دو حوزهی طبابت و سیاست نباید به برآوردهساختن انتظارات حداکثری دامن زد، و کسانی را که به این امر توجه نمیکنند "شارلاتان" مینامد". ما کردها هم نباید در سیاست بازیهای میان دولتها، انتظار تغییر و تحولات بزرگ را در فاصلهای کوتاهمدت داشته باشیم، مگر اینکه با انجام مبارزهای سیاسی و دیپلماتیک در سطح منطقه و جهان، ضمن اتکای واقعی به ارادهی ملت خویش، به صورت بخشی از کاراکترهای صاحب نقشی درآییم که بر سیر تغییر و تحولات منطقهای تأثیرگذار هستند.
خواست آمریکا برای آزادی و دمکراسی در میان دو قطب منافع دولتها و حقوق ملتها درمانده و مستأصل ماندهاست زیرا هنوز هم منافع کشورها فاکتور اصلی موضعگیری آنان به نسبت چگونگی رابطه و حمایتشان از کشور و ملتی دیگر است، نه مشروعیت و تعهدات و میثاقهای انسانی و بینالمللی. نیروهای کرد میباید ضمن مدنظر قراردادن وضعیت شکنندهی حاکم بر حکومت اقلیم کردستان با دوریگزیدن از هر گونه اقدامی که بسترساز خشونتورزی گردد، بیش از همه اهتمام اصلی خویش را به توسعهی مبارزهی مدنی و فعالیت دیپلماتیک بدهند تا ما ضمن خنثیکردن توطئهی دشمنان جهت تروریستنامیدن مقاومت مشروع ملت کرد در کردستان ترکیه با اقدامات عملی و اسناد موجود به جهان آزاد و وجدانهای بشردوست ثابت نماییم که به گفتهی نلسون ماندلا: "همیشه ملت بالادست است که نوع مبارزهی مردم تحت ستم و مظلوم را مشخص مینماید، نه اراده و انتخاب ملت مستعمره".
در این شرایط مصلحت آمریکا در آنست که پیش از آنکه دولتهای اشغالگر کردستان از آن کشور تقاضا نمایند که اپوزیسیون کرد آنان را تحت لوای ترور شناسایی و خلعسلاحشان نماید، آمریکا با تحت فشار قراردادن آن کشورها از آنان بخواهد که با دمکراتیککردن سیستمهای حکمرانیشان، ملتهای تحت سلطهی خویش را در حکومت شرکت داده و ضمن رفع ستم ملی، هویت جداگانه و حق تعیین سرنوشتشان را به رسمیت بشناسند، زیرا یورش و شکستدادن مقطعی طرفی از قضیه راهچارهی کار نیست و بحران را عمیقتر مینماید، همچنانکه رهبر اقلیم کردستان، کاک مسعود بارزانی در بازدید از مناطق بمبارانشدهی دامنههای قندیل (22/12/2007) فرمودند: "تنها شما بمباران نشدید، بلکه این همهی ملت کرد است که بمباران شدهاست..." و "خون ملت اقلیم کردستان بیقیمت نخواهد بود".
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر